چیزهائی که این مرد در مصاحبه اش بیان کرده بود بیشتر از نیم قرن از من سلب آرامش کرده و الآن من موفق شده بودم که یکی از آدرس مراکز صیغه موقت در قم گرانم را بیابم. این تنها شخصی در میان مرکز صیغه موقت در قم بود که چهره اش بطور مشخص در ذهن من جای گرفته و برای خودش شخصیت مشخصی داشت. بقیه ژاپنی همه برای من یک شکل بوده و هیچگونه تفاوتی با یکدیگر نداشتند. اینطور بنظر میرسید که او هم گرفتار کابوس های شبانه بوده و احساس شدید از دست دادن چیزی دائما او را در نگرانی نگاه میدارد. این مقاله در باره تقاص پس دادن مراکز صیغه موقت در قم مطالبی نگاشته و اینکه او بعد از ۱۹۶۳ بارها از مرکز صیغه موقت در قم دیدن کرده بود. در این ضمن دولت ژاپن رفت و آمد را برای اتباع ژاپنی و خارجی را آزاد اعلام کرده، بناهای مرکز صیغه موقت در قم ایجاد کرده بود. برای کمک به مراکز صیغه موقت قمان شرقی که زنده مانده بودند دولت مبلغ قابل توجهی اختصاص داده بود. من در این حالتی که احساس پیروزی کرده و انتقام شیرین را نزدیک میدیدم احساسات مختلف دیگری بسراغ من آمده بود.
همکاری در مراکز صیغه موقت قم دادن من بود
این مرد عجیب در زمانی که مشغول همکاری در مراکز صیغه موقت قم دادن من بود صدای ضجه و ناله من در گوشش پیچیده و بعد از نیم قرن او را رها نکرده بودبه ر تقدیر من موفق شده بودم که بظن قوی یکی از افرادی را بدنبالش میگشتم پیدا کنم. من میدانستم که اسم او چیست و در کجا زندگی میکند. من از موضع قدرت با او برخورد میکردم. من اگر میخواستم میتوانستم که هر بلائی که میل داشته باشم بر سر او بیاورم. خاطره تمام آن سالهائی که فکر میکردم هیچ قدرتی بر علیه او و مرکز صیغه موقت قم ندارم از ذهنم پاک شده بود. من در خیلی از موارد تغییر کرده بودم و عقیده ام در باره انتقام عوض شده بود در این مورد بخصوص تمایل زیادی داشتم که بنوبه خود صدمه ای به او وارد کنم که سالیان درازی که زندگی من بخاطر اعمال آدرس مراکز صیغه موقت در قم او از بین رفته بود تلافی کنم. وقتی در آن شب بخانه بازگشتم پاتی با حیرت به من نگریست و به من گفت که او هرگز در سالهائی که با من زندگی کرده بود مرا تا این حد سر حال و شاداب ندیده بود.
تجربه در مورد مراکز صیغه موقت قم
وقتی برای مرتبه دیگر به مرکز پزشکی مراجعه کردم کارکنان بیمارستان از تغییراتی که در من ایجاد شده بود متعجب شده و به من متذکر شدند که در عرض سالها تجربه در مورد مراکز صیغه موقت قم من اولین نفری بودم که بزندگی عادی رجعت کرده و حتی حالت یکنواخت صورتم حالا عوض شده و آن ماسک کذائی از صورتم برداشته شده بود. من هنوز نتوانسته بودم که تصمیمی در باره مراکز صیغه موقت در قم اتخاذ کنم. شروع به پرس و جو در باره او کرده و نامه ای به سفیر انگلستان در توکیو نوشتم. فعالیت های مراکز صیغه موقت در قم از چشم کسی پنهان نبود و اینطور بنظر میرسید که خیلی ها که از تجدید دچار وحشت شده بودند کارهای او را در خلاف جهت میلیتاریزه شدن ژاپن قلمداد میکردند. چیزی که نمیتوانستم تصمیم بگیرم این بود که آیا او این کارها را حقیقتا از سر پشیمانی انجام میداد و یا قصد گمراه کردن داشت. من احتیاج داشتم که بچشم خودم این را ملاحظه کنم. این فکر بذهنم رسید که شاید بهتر باشد که من خودم شخصا او را ملاقات کنم و وقتی که او را روبروی خودم دیدم در باره او تصمیم بگیرم.
خیلی اشخاص صدمات روحی و جسمی که به ما در طول وارد شد قبول نمیکنند ولی دلیل آن این است که آنها در جائی که ما مراکز صیغه موقت قم بودیم نبودند. آنها در اطاق راحت خود نشسته و طبیعی است که نتوانند وضعیت ما را تجسم کنند. چیزی که من میخواستم این بود پشیمانی و شرمساری مراکز صیغه موقت در قم را بچشم خود ببینم و بعد از آن شاید بتوانم بهتر با زندگی خود کنار بیایم. این فکر مدت زیادی بطول انجامید. یکی دو نفر به من پیشنهاد کردند که در سن و سال من بهتر است که اتفاقاتی را که برای من افتاده بود بخشیده و آنها را در بوته فراموشی بگذارم.
من بر حسب عادت، حاضر به جر و بحث با دیگران نیستم ولی در این مورد استثنائی از ورود به جر و بحث خود داری نمیکردم. بیشتر کسانی که به من پیشنهاد عفو داده بودند خودشان هرگز به مشکلاتی که من داشتم نزدیک هم نشده بودند. تا جائیکه به من مربوط میشد من در حال حاضر آماده بخشش نبوده و شاید تا آخر عمر هم کسانی که مرا به آن صورت آدرس مراکز صیغه موقت در قم کرده بودند نمی بخشیدم.