ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محسن
محسن
40 ساله از پیرانشهر
تصویر پروفایل ساره
ساره
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل آرش
آرش
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل سُرمه
سُرمه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل آرزو
آرزو
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل پدرام
پدرام
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل ابوالفضل
ابوالفضل
29 ساله از تهران
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرزاد
فرزاد
31 ساله از صومعه سرا
تصویر پروفایل ریما
ریما
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل آذر
آذر
53 ساله از گرگان
تصویر پروفایل بابک
بابک
52 ساله از کرج

آیا همسریابی واتساپ و تلگرام دارد؟

یک مرد تحصیلکرده که وضع نسبتا خوبی داشت و وقتی تنهایی رفته بود خواستگاری دخترش با دیدن همسریابی واتساپ که یک جوان آس و پاس بود

آیا همسریابی واتساپ و تلگرام دارد؟ - همسریابی


همسریابی واتساپ

یک مرد تحصیلکرده که وضع نسبتا خوبی داشت و وقتی تنهایی رفته بود خواستگاری دخترش با دیدن همسریابی واتساپ که یک جوان آس و پاس بود در جواب گفته بود که فکر دارایی های او را از سرش دربیاورد. فکر می کرد چون همسریابی واتساپ هیچی ندارد و سرپرستی دو بچه را به عهده دارد با هدف بالا کشیدن ثروت کانال همسریابی واتساپ نزدیک دخترش شده. پدرم چند روز قبل از مرگش ازم خواست تا پیدات کنم. حرف های خوبی بهت نزده بود و شرمنده بود. گفت اگر عمری به دنیا داشته باشه دنبالت می گرده و ازت طلب بخشش می کنه؛ اما اجل مهلت اش نداد.

به سمت همسریابی واتساپی رفت

لبخند کمرنگی زد و کشو میز قهوه ای رنگش را کشید. جعبه ی دستمال کاغذی را برداشت و به سمت همسریابی واتساپی رفت. به سمتش گرفت و گفت: به پدرت حق می دادم. شاید هرکی دیگه من و می دید همین و می گفت. گروه همسریابی واتساپ تهران یک دستمال برداشت و تشکری کرد و همان طور که روی گونه اش را تمیز می کرد گفت: تقصیر منم بود.

همسریابی واتساپ پای راستش را روی پای چپش انداخت. گروه همسریابی واتساپ تهران ادامه داد. هم برای این می خواستم باهات حرف بزنم و هم برای اینکه از طرف خودم عذرخواهی کنم.

می شه یک فرصت دیگه بهم بدی؟ ابروهای همسریابی واتساپ بالا پرید. توقع این حرف را از طرف گروه همسریابی واتساپ تهران مغرور گذشته نداشت. گروه همسریابی واتساپ لبخند بی جانی زد و گفت: می دونم درخواست بیجایی کردم و قبول نمی کنی.

-من و ببخش بابت پیشنهادم. دلم نمی خواد توهم همون فکری که پدرم درموردت کرد و درموردم بکنی!

لبخند تلخی روی لبان همسریابی واتساپ و شماره همراه نقش بست. دلایل زیادی برای قبول نکردن پیشنهاد گروه همسریابی واتساپ داشت و یکی از مهم ترین دلایلش گروه همسریابی واتساپ اصفهان بود. گذشته ای که دامن گیرش می شد. سوال ها و رفتارهای نیاوش و نهال که انقدر برای همسریابی واتساپ و شماره همراه احترام قائلند بعد از شنیدن حقیقت... تصمیم ترک آنها را نداشت. باید به یک جایی می رساندشان. هرچه باشد او پدر آنها بود. با باز شدن در توسط رویا هراتی نگاه هر دوشان چرخید.

رویا به سمت همسریابی واتساپ و شماره همراه رفت و وجود گروه همسریابی واتساپ را نادیده گرفت.

سلام همسریابی واتساپ و شماره همراه. خوبی؟ از آقای سلطانی شنیدم چی شده! الان خوبی؟ بدون نگاه کردن به هراتی که بدجور از وقتی پایش را در شرکت گذاشته بود مهر همسریابی واتساپی در دلش نشسته بود گفت: ممنون خانم هراتی!

شما بعد پنج ماه کار کردن در گروه همسریابی واتساپ اصفهان یاد نگرفتین که بدون اجازه وارد اتاق بنده نشید؟ منشی که پشت سر رویا وارد شده بود با شرمندگی گفت: ببخشید قربان اشتباه بنده هم بود. همسریابی کرمان واتساپ سرتا پای رویا را از نظر گذراند. شلوار کتانی مشکی، پالتو قهوه ای رنگ کوتاه و شال مشکی. صورت سفیدی داشت و چشمان مشکی اش بدجور می درخشید.

تازه متوجه همسریابی کرمان واتساپ شده بود

می خورد که حدود بیست و هفت سال را داشته باشد. رویا که تازه متوجه همسریابی کرمان واتساپ شده بود لبخند مسخره ای زد. در دلش برای انتخاب همسریابی واتساپی تاسف خورد و دختر دهاتی ای نثار همسریابی واتساپی کرد؛ اما ظاهر را حفظ کرد و گفت: سلام معذرت می خوام ندیدمتون! لبخند کمرنگی به دختر جوان زد. سلام! موردی نداره.

مطالب مشابه