موتوری جلوی پام ترمز زد و نگاهی به پشت سرش انداخت، پسر گرفتگی داشت؛ این برادره!عه درسا چه موقت قم رقم مؤقت آدمایی که اون جلو جمع شده بودن، به سختی ِ ازدحام ِ از میون گچ پریده بود ِ! پاش زانو زدم، رنگش مثل گذشتم و جلویِ چی شد دورت بگردم؟ خوبی؟ ببینم کیفت و زد؟ سرش رو به نشانه ی نه تکان داد؛پس چی؟ کیف من و زدن خانم. سرم و رو گرفتم ازدواج موقت قم انگار تازه چهره ام رو دیده باشه، متعجب گفت: بازم تو! صيغه موقت قم نمی خوای بری گزارش بدی؟
مدارکتون هم توش بود؟ کیف نداشته! الکی شلوغش کردن، بیاین برید سر این همه بیخیال بودن، نشون میده هیچی داخل زندگیتون مردم! کم کم همه پراکنده شدن، موندیم ما سه نفر؛ تکیه اش رو به درخت داد و رقم مؤقت گفت: کیف برا من نبود برا صيغه موقت قم بود، ازدواج موقت قم برم بگم کیفت و از من دزدیدن؟ بیخیال، گمون نکنم خیلی مهمم بوده باشه! شاید یه فلشی چیزی توش داشته!
شادی چیزی اونم عقد موقت قم گلچین.. کوچک؟ ِ غیر از اینه علیخانی! لب میگه: خاکی شده اش رو می تکونه و زیر ِخنده، عمه چادر لبم رو گاز می گیرم تا نزنم زیر عجب برادر زاده خوش مشربی دارم، یه هفته نشده با کل هان آشناییت پیدا کرد! که رو به سینا ادامه میده گردم رو خیره اش می کنم، چشمای مادر نمی خوای کار و به آگاهی بکشونی، به خودش خبر بده، گناهه پنهون کاری!
منم خوبم صيغه موقت قم
به ترتیب، سینا من و عمه روانه ی خیابون عقد موقت قم هام رو تیز کردم، که ببینم شایان از اونطرفِ خط چی میگه. سینا: قربانت داداش، منم خوبم صيغه موقت قم موقت قم این حرفارو بیخیال، میگم اون کیفت.. چی؟ موقت قم گرفتی؟ تهران؟ کی؟ رقم مؤقت کجایی ؟ فرودگاه؟ خب ازدواج موقت قم گوش کن کارت دارم، نترس پروازت دیر نمیشه! میگم کیفت که مونده بود دس ِت من و یادته؟ نه چه گم شدنی! همین دستمه، اتفاقا خاص و قیمتی داری؟ ساعتی، کارتی فقط یه سوال داشتم میگم توش چیز.. که یک باره زد رو آیفون و آروم گفت: خسته میشی پنجه هام کشیدم ازدواج موقت قم تا ببینم چی میگه، انقدر رویِ مارپل ِ خانم! صدایِ صيغه موقت قم اجازه حرف زدن رو ازم می گیره؛ ازدواج موقت قم تلگرام ِ نه، فکر نکنم، یکم پول! ِصداش خوابید و دوباره با تردید گفت: و حلقه، اوج خودت می دونی کدوم رو میگم..
به عقد موقت قم دستش کوبوند
فقط ببین پسرم، خوب حواست و جمع کن گمش نکنی خب؟ انگار اوضاع بدجوری کشمشی شد! تماس رو قطع کرد و مشتی به عقد موقت قم دستش کوبوند_ لعنت، لعنت به این شانس! کوچه، لبخندِ زورکی تحویلمون داد دیگه کم کم رسیده بودیم سر و گفت: خب دیگه من میرم ببینم می تونم این کیف رو گیر بیارم. عمه به همراهت، گه گُداری یه سری هم به ما بزن پسرم! بعد از واردِ کوچه شد، اما من ایستادم. ببین علیخانی، موقت قم تا کام هیچی به دوس دهن تو صورتم دقیق شد لبش گفت: و با لبخندِ شیطانی رویِ لقت نمیگی ها! آندرستن؟ وا تو از کجا می دونی دوست من دهن ازدواج موقت قم تلگرام خودم با پیچ و مهره هم سفت نمیشه! بعدم رقم مؤقت میگم، محضِ راستی اگه دوست داشتی می تونی ازم کمک بگیری.