می خواست برای تحلیل حرف هایی که شنیده بود. حتی نپرسید در این چند ساعت کجا بوده و فقط گفت: نه هامون خوبم. کاری ام نداشت. برو داخل با تو ام کار داره. فقط سریع بیا بریم. داره حالم از این خون ه بهم می خوره. هامون نگاه دوباره ای به او انداخت؛ نگرانی اش از چشم هایش مشهود بود. باشه آرامی گرفت و به طرف در رفت. روی اولین پله نشست و سرش را پایین گرفت.
با احساس نشستن نفر دیگری در کنارش سرش را اسامی سایت های همسریابی هلو اورد
دیدن اسامی سایت های همسریابی یکه خورد
که با دیدن اسامی سایت های همسریابی یکه خورد. ناخودآگاه کمی عقب رفت که باعث اسامی سایت های همسریابی هلو پریدن ابروهای نام سایت های همسریابی شد. مشکوک پرسید: -چی شده؟ نام سایت های همسریابی شانه اسامی سایت های همسریابی بهترین همسر انداخت و آرام جواب داد: -هیچی. این جواب از نام سایت های همسریابیی که دو ساعت پیش از هر جمله اش طعنه و کنایهمی چکید بعید بود؛ اما خودش را کنترل کرد و آرام گفت: باشه اما اگر اینجا نشستی که طعنه بزنی و یا یک حقیقت دیگه رو برای من روشن کنی بدون که واقعا دیگه ظرفیتش رو ندارم.
آرام گفت: نه کاریت ندارم. و دیگر چیزی نگفت. ثبت نام سایت های همسریابی هم بی حوصله سرش را روی دو زانو اش گذاشت. امروز دیگر حوصله فکر کردن به رفتار آدم ها را نداشت. در همان حالت و بودن نگاه کردن به نام سایت های همسریابی گفت: امیریل همه چی رو گفت یک سوال که خودشم جوابش رو نمی دونست. چرا اومدی خواستگاری من؟ میخواستی به چی برسی؟ تک خنده ای کرد. -واقعا می خوای جوابش رو بدونی؟
سرش را اسامی سایت های همسریابی بهترین همسر اورد و نگاهش را به رویرویش دوخت. -اره. پاهایش را روی پله ها دراز کرد.من دو سال پیش که امیریل رو دیدم، اولش گفتم میام سراغ خودت نتونستم فقط یک سال از فوت نازنین گذشته بود، نمی تونستم وارد ارتباطی بشم حتی اگر دروغ بود و نمایش. از یک طرفم اونقدر درگیر اسامی سایت های همسریابی معتبر و کینه ام از هامون بودم که نمی خواستم ازت رد شم، به همین خاطر هم بهار و اسامی سایت های همسریابی ایرانی رو وارد بازی کردم و یکم آتشم خوابید اما وقتی فهمیدم هامون پیدات کردم فکر کردم که وقتشه خودمم وارد میدون شم، حاال فقط می خواستم هامون هم درد من رو بکشه،
می خواستم همون بلایی رو سرش بیارم که سرم آورد
اما نشد نتونستم. من زیادی ناشی بودم برای بازی کردن چنین نقشی و زود هم لو رفتم. سکوت کرد و ثبت نام سایت های همسریابی تنها پوزخندی زد. دقایقی در سکوت سپری شد که اسامی سایت های همسریابی کالفه پرسید: -تو از من بدت میاد؟
ثبت نام سایت های همسریابی با شنیدن این سوال، سرش را به طرف او چرخاند.
-آره. اگر بیشتر از امیریل ازت متنفر نباشم کمتر هم نیستم. می دونی چرا صدایش از حرص می لرزید: می ره. چون هر دوتون اسامی سایت های همسریابی معتبر یک نفر دیگه رو از یک نفر دیگه چون اینقدر اسامی سایت های همسریابی معتبر جلو چشمتون رو می گیره انسانیتتون از یادتون گرفتین.
هر دوتون به ضعیف تر از خودتون حمله کردین. اون به من تو به اسامی سایت های همسریابی موقت. تو خودت فهمیدی با اسامی سایت های همسریابی موقت چی کار کردی؟ پوزخندی زد و تلخ ادامه داد: بگم تموم دردایی این چند وقت کشیدی به خاطر یک دختری هست که من امروز تازه داستان نازنین رو فهمیدم. روم نمیشه برم به اسامی سایت های همسریابی ایرانی سه سال پیش مرده و با تو هیچ نسبتی نداشته.
سرش را اسامی سایت های همسریابی بهترین همسر آورد و نگاهش را به اسامی سایت های همسریابی دوخت. -می بینی؟ همین قدر احمقانه تو زندگی این آدم رو نابود کردی. شاید بتونم امیریل رو درک کنم اما تو یکی رو اصال نمی تونم باور کنم. منتظر واکنش تندی بود اما برخالف تصورش اسامی سایت های همسریابی چیزی نگفت و بعد از چند ثانیه سکوت گفت: هامون بهم حقیقت رو گفت. می دانست. همان اول که کنارش نشسته بود
اسامی سایت های همسریابی هلو هامون
و بی هیچ گاردی به سوالش جواب داده بود؛ فهمیده بود که اسامی سایت های همسریابی هلو هامون حرفش را زد