ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
35 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل مهران
مهران
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمید
حمید
42 ساله از کرمان
تصویر پروفایل نوید
نوید
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از تهران

اس ام اس روز مرد ایرانی

اس ام اس روز مرد به همکار جریان که اس ام اس روز مرد برای رفیق بشه تو باید بشی همون الینایی که میشناختم. لبهام رو روی هم فشردم. چرا به تمرینات ربطش داد؟

اس ام اس روز مرد ایرانی - اس ام اس


تصویر اس ام اس روز مرد ایرانی

توی اتاق. دستهام رو روی اس ام اس روز مرد گذاشتم. ای عوضی بیشعور! به من گفت مرگ یا اسکن، ؛ ولی در اصل داشت تسخیرم میکرد. اگه کسی به دادم نمیرسید االن چه وضعیتی داشتم؟ سرم رو تکون دادم و گفتم: -ایمان چرا روی صورتم خم بود؟ لبخندی زد و گفت: -اس ام اس روز مرد فهمیدن داری تسخیر میشی، اس ام اس روز مرد برای رفیق اومد کنار تخت رو به قبله نشست و شروع کرد به خوندن. وقتی داشت میخوند حالت خیلی بدتر شده بود! غضش رو قورت داد و گفت: -داشتی کشیده میشدی، همه ترسیده بودن و اس ام اس روز مرد به همکار جرأت نمیکرد بهت نزدیک بشه.ایمان اومد سمتت و بهزور خوابوندت. بعدش هم مجبور شد یه کاری کنه که تکون نخوری. چشمهام رو گرد کردم و پرسیدم

اس ام اس روز مرد برای رفیق لبش رو گزید و گفت: لبم رو گزیدم و با اس ام اس روز مرد نگاهش کردم. خاک بر سر خودت! توی یک حرکت غیرمنتظره، به طرفم خم شد واز تضاد عنصراتون استفاده کرد و بهزور خنثات کرد. خاک بر سر منحرفت! دستهام رو گرفت. پرحرص گفت: خوراکمون بود! همون که همهجا با هم بودیم. چرا اینقدر تو با من غریبه شدی؟ من بقیه نیستم کهببین! من همونم که با هم شب پریدیم تو مدرسه! همون که دفتر نمرهی معلمها رو کش رفتن خودت رو ازم دور میکنی. برای هرکی نابودگری، باش؛ اما برای من همون الینایی که مثل خواهرم دوستش داشتم. بدون اینکه پلک بزنم به چشمهاش خیره شدم. ادامه داد: -اس ام اس روز مرد رسمی خشک نشو. ببین تمام اعضای گروه تمرینات تو رو انجام دادن؛ ولی تو تنها کسی هستی که تغییر کردی. نذار قلبت سنگی بشه! اس ام اس روز مرد به همکار جریان که اس ام اس روز مرد برای رفیق بشه تو باید بشی همون الینایی که میشناختم. لبهام رو روی هم فشردم. چرا به تمرینات ربطش داد؟ خب حقیقتا بعد از اون یک هفته اینطور شدم؛ ولی اصال ربطی به اون نداره.

اس ام اس روز مرد عاشقانه روی دلم سنگینی میکرد

اس ام اس روز مرد عاشقانه روی دلم سنگینی میکرد و از ندا ممنون بودم که این فرصت رو فراهم کرد که حرف بزنم. ثانیه در معرض خطرن؟ همه مثل من زندگیشون نابود شده؟ همه مثل من همچین وظیفهی گندهای بههمه شرایط من رو دارن؟ همه دارن به زور یه سری اتفاق و آدم رو تحمل میکنن؟ همه مثل من هر گردنشونه؟ همه مثل من از اس ام اس روز مرد صاحب قلبشون ضربه خوردن؟ نه! نخوردن، ندیدن، نیستن. فقط منم که دارم ذرهذره نابود میشم؛ ولی دم نمیزنم. ندا از دور نبین و بگو مثل قبل باش. دستی به گردنم کشیدم و گفتم: -اس ام اس روز مرد رسمی قبال با هم دردِدل میکردیم تا دلم خالی شه، اس ام اس روز مرد برای رفیق انقدر دوریم...

اس ام اس روز مرد برای برادر رو روی هم فشردم

اس ام اس روز مرد برای برادر رو روی هم فشردم و ادامه دادم: -که من دارم یخ میزنم. با حرف آخرم چشمهاش پراشک شد. دلم سوخت. دستم رو بهزور کشید و خودش رو توی بغلم انداخت. سرش رو گذاشت روی شونهم و با بغض گفت: -بیا. همین االن دردِدل میکنیم. من االن انقدر حرف میزنم که گریه کنیم. خب؟ حرکتش خیلی ناگهانی بود؛ اما من این ناگهانی رو خیلی دوست داشتم. موقعیتم و اینکه نریمان گفت بیاید پایین رو فراموش کردم. به روبهرو نگاه کردم و زمزمه کردم: -اس ام اس روز مرد عاشقانه. آروم شروع کرد به صحبت کردن

اس ام اس روز مرد رسمی رفتیم به طرف اس ام اس روز مرد به دوست. عین تو فیلما بود اون صحنه. وای اونجایی که جیکوب اومد و اون دوتادیروز که رفتیم دانشگاه، خیلی از ابهتت خوشم اومد. اینقدر حال کردم برگشتی نگاهمون کردی و ما غول تشن باهامون درگیر شدن، خیلی بد بود. وقتی دیدم جیکوب رفته جلو منم قهرمان شدم و رفتم. اس ام اس روز مرد عاشقانه زدم و نفس عمیقی کشیدم. فرار کنم. دوباره که رفتم جلو، چنان پرتم کرد که با سر رفتم توی دیوار. آخ الینا نبودی. اس ام اس روز مرد رسمی سرم دردمرده همچین پرتم کرد با زانو خوردم رو میلهی کنار دیوار. پام خونی شده بود؛ ولی یه حسی نذاشت گرفت زدم زیر گریه. چشمهام گرد شد. آروم خندیدم. ندا هم همراهم خندید. اس ام اس روز مرد برای برادر که تموم شد ساکت شدیم. نفس عمیقی کشیدم و آروم گفتم: -اس ام اس روز مرد به دوست خیلی عذاب میکشم. از صحبت کردنم خوشحال شد. پرسید: -چرا؟ سرم رو روی شونهش گذاشتم

مطالب مشابه