کرد و گفت: حیف از بالا دستور اومده ولت کنم ولی حتما یک روز گیرت میارم منتظرم باش خانوم کوچولو با درد نالیدم: برو. .. آخ. .. اس ام اس عاشقانه برای عشقم میرم ولی وقتی جون تورو گرفتم من میرم. پوزخندی زد و از در بیرون رفت و در رو محکم به هم کوبید. از سر جام به سختی بلند شدم و لنگان لنگان به سمت اتاقم رفتم صدای زنگ در بلند شد ترسیده به در نگاه کردم. زنگ در پیوسته زده می شد بعد از چند دقیقه صدای اس ام اس عاشقانه برای عشقم صبح بخیر اومد پوفی از سر اس ام اس عاشقانه برای عشقم کوتاه کشیدم و با درد به سمت در رفتم سوزش بدی کف پام ایجاد شد و بعد گرمی خون بود که حس کردم به سختی در رو باز کردم و همون جا نشستم تیکه ی شیشه ای توی پام فرو شده بود و خراش عمیقی رو در کف پام ایجاد کرده بود. مهرا هاج و واج ایستاده بود و اس ام اس عاشقانه برای عشقم جدید حیرت و تعجب خونه و من رو نگاه می کرد دلم نمی خواست بدونه که چه اتفاقی افتاده و این دنیل بوده که این بلها رو به سر من آورده! مهسا اینجا چه خبره؟ اس ام اس عاشقانه برای عشقم شبیه میدون جنگ شده؟ هیچی! عصبی بودم یکم بهمش ریختم! اس ام اس عاشقانه برای عشقم کوتاه خواهر من، عزیزم چرا با خودت این کار رو می کنی؟
به صورتم نگاه کرد و گفت: صورتت چیشده؟ چرا زیر چشمت کبوده؟ چه اتفاقی افتاده مهسا؟ هیچی خوردم زمین اس ام اس عاشقانه برای عشقم صبح بخیر الکی بزرگش نکن اه! خوردی زمین گونه هات کبوده و زیر چشمت سیاه؟ با زمین خوردن آدم این طوری میشه ؟ اه چرا بیست سوالی راه انداختی چیشده، چرا، اوففف دیوونم کردی به جایی که بیای و کمکم کنی از بین این همه شیشه بلند بشم نشسته داره سوال پیچم می کنه!
اس ام اس عاشقانه برای عشقم شب بخیر اومد و سعی کرد
به اس ام اس عاشقانه برای عشقم شب بخیر اومد و سعی کرد بدون اینکه به شیشه ها برخورد کنم بلندم کنه. بلندم کرد و منو به سمت اتاقم برد و روی تخت خوابوندم. تیکه های شیشه رو از پا و دستم در آورد با برخورد قطرات بتادین به پام لبمو به اس ام اس عاشقانه برای عشقم شب بخیر گرفتم مهرا با ترحم نگاهم ک رد و گفت: برای کی اینکارارو میکنی؟
برای یک عوضی که معلوم نیست الان اونور دنیا داره چه کثافت کاری می کنه؟ هجوم خون رو به صورتم حس کردم با فریاد گفتم: دهنتو ببند اس ام اس عاشقانه برای عشقم صبح بخیر. دلیل نمیشه هرچی تو مغزت میاد به دهنت بیاری! هه! چه خوب مغزتو شست و شو داده. اس ام اس عاشقانه برای عشقم خواهر من از قدیم گفتن برای کسی بمیر که. .. نذاشتم حرفشو ادامه بده و با داد گفتم: خفه شو آخه پدر من چرا نه؟ خسته شدم از اینجا. کن. پوففی از سر کلفگی کشیدم از صبح دارم، با اس ام اس عاشقانه برای عشقم صحبت می کنم باز میگه نه حق نداری بری اس ام اس عاشقانه برای عشقم جدید! خب بابا یک دلیل بیار من بدونم برایچی نمی ذاری؟ من وقت این که با تو بیام ایران رو ندارم مهسا بفهم. بابا من از عهده خودم بر میام، می تونم تنها برم. میگم نه، یعنی نه بحث نکن.
اس ام اس عاشقانه برای عشقم ترکی و گفتم
رو کردم به اس ام اس عاشقانه برای عشقم ترکی و گفتم: مامان مهدیه یک چیزی بگو دیگه، من خسته شدم از این جا می خوام برم سرکار ای بابا. مامان محل نداد و گفت: به خودت مربوطه! درمونده بابا رو نگاه کردم که با جدیت داشت اس ام اس عاشقانه برای عشقم کوتاه رو واسه ی ویراستاری بررسی می کرد. اس ام اس عاشقانه برای عشقم دوست دارم بزار برم من روز به روز حالم داره بد تر می شه اینجا! مگه من بهت نگفتم خوب فکر کن گفتی کردم؟ حالا هم عذاباشو خودت بکش. این قدرم حواس منو پرت نکن مدیون مردم بشم.