ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل فریبرز
فریبرز
44 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل رها
رها
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمید
حمید
37 ساله از قم
تصویر پروفایل علی
علی
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل ونوس
ونوس
39 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل پريناز
پريناز
37 ساله از مراغه
تصویر پروفایل بهاره
بهاره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
38 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل رضا
رضا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل لینا
لینا
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران

اشعار عاشقانه خیام در چه برهه ای سروده شده است؟

خودت بودی که اون اشعار بلند خیام سر راهم قرار دادی تا هم کمکش کنم و هم اینکه با این اتفاقات دوباره به سمتت کشیده بشم حاال تهشو خوب تموم کن بذار

اشعار عاشقانه خیام در چه برهه ای سروده شده است؟ - خیام


سرودن اشعار عاشقانه خیام

 حالم خوب نیستدوباره دارم غمبار میشم دوباره همون حس های پنج سال پیش داره سراغم میاد میترسممرد قوی که خلق کردی

الان میترسه عزیزامو از دست دادم نمیخوام باز این اتفاق بیفته سکوت کردم و گوشه لبمو به آرومی گزیدم این اشعار خیام بودم که اشعار ممنوعه خیام و عزیز خودم خطاب کردم؟واقعا؟یعنی اشعار ممنوعه خیام عزیز من بود؟یعنی دوسش داشتم؟

  1. ببخش که حتی یه دونه جا هم توی اتاقم ندارم رفتاری که من با تو کردم در جوابم باید همه چیمو ازم میگرفتی روتو اونور میکردی و هیچ وقت منو موفق جلو نمیبردی اما توی این پنج سال همیشه موفق بودم با هر شرکتی که آرزوم بود قرارداد بستم شرکتمو برند کردم پوالی توی حسابم چند برابر شد ترسی که از بزرگ شدن اشعار خیام داشتم فرو شکست و مرد بار اومد اشعار عاشقانه خیام که نگران بودم چه طور جای مادر یا حتی خواهرشو بگیرم تا باهام راحت باشه و اعتماد کنه االن از هرکسی به من نزدیک ترهمن بیست و پنج سالم بود که بابا شدم تعجبی نداره اما اینجاش تعجب برانگیزه که بابای یه پسر بیست ساله و بابای یه دختر نوزده ساله شدم تموم این لحظاتی که فکر میکردم باهات قهرمو دیگه دوست ندارم تو باز پشت منو عزیزانم بودی یا توبمو قبول کن منو ببخش و باز نور رحمتتو روم نمایان کن یا سعی میکنم دیگه آرزویی نکنم دیگه خواسته ای نداشته باشم فقط یه چیز ازت میخوام یه نشونی فقط یه نشونی از اشعار عاشقانه خیام بهم بدی که پیداش کنم سرمو پایین تر انداختم و چشمامو محکم تر روی هم فشار دادم
  2. دستام مشت شده بودو اشکای مردونم بعضی وقتا یه رد از خودش روی گونم به جا میذاشت چه قدر پرو بودم که بعد از پنج سال وقتی به یاد خالقم افتادم که بهش نیاز داشتم که ازش یه خواسته داشتم اما چاره ای نداشتم فقط اونو داشتم که دست به دامنش بشمهرجا هست مراقبش باش یه ندا یه نشونی یه راه برام باز کنبتونم پیداش کنم دیگه اذیتش نمیکنم مراقبشم قول شرف بهت میدم مراقبشم

اون اشعار بلند خیام سر راهم قرار دادی

خودت بودی که اون اشعار بلند خیام سر راهم قرار دادی تا هم کمکش کنم و هم اینکه با این اتفاقات دوباره به سمتت کشیده بشم حاال تهشو خوب تموم کن بذار ازش یه سرنخ به گیر بیارم اینجا جای درستی نیست اون دختر بیکسو کاره تنهاس حتما بالیی سرش آوردن که تا االن خبری ازش نشده شهر زاد از تنهایی و آوارگی میترسهکمکم کن بتونم پیداش کنم خم شدم و به آرومی سجده کردم چشمامو با آرامش روی هم بستم و چند بار زیر لب اسم رو زمزمه کردم چه قدر آروم شده بودم چه قدر قشنگ بود چه قدر اسمقشنگ بود پر از آرامش پر از راحتی پر از حس شوق از سجده بلند شدم و سرمو باال گرفتم ناخواسته لبخند کوتاهی زدممیدونم که اینبار کمکم میکنی از سرجام بلند شدم و دستی به صورتم کشیدم آرومتر شده بودم اما هنوز اشعار عاشقانه خیام توی ذهنم بود روی تخت دراز کشیدم و چشمامو بستم ناخواسته تصویر اشعار عاشقانه خیام جلوی چشمم نقش بست

 از اولین هارو با بودن های اشعار ممنوعه خیام کنار اشعار بلند خیام حس کرده بودم

خیلی از اولین هارو با بودن های اشعار ممنوعه خیام کنار اشعار بلند خیام حس کرده بودم مثل اولین حماقت...اولین حسادت...اولین عشق...اولین حسرت چشمام سریع باز شد اولین عشق؟مگه من عاشق اشعار ممنوعه خیام بودم؟اشعار خیام فقط به وجودش وابسته شده بودم که االن تو نبودش متوجه این موضوع شدم آره من عاشقش نشدم ساده دوسش دارم و نمیخوام براشم اتفاقی بیفته خیلی از حس های مختلفو با نبودنش بود که تجربه کردم مثل اولین دلتنگی...اولین اشک...اولین ترس از برنگشتنش...اولین پشیمونی و حتی اولین دعا سرمو با شرمندگی پایین انداختم 

مطالب مشابه