هی! به رشته ی ورزشی و محل انواع ازدواج در ایران باستان من توهین نکن! باشه باشه! توهین نمی کنیم! خب خانم، بفرمایید کجا بریم؟ نمیدونم تو من رو آوردی بیرون. گفتی به سلیقه تو میریم یه جایی.انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود مطالعات هفتم هی، حیف که رفیقمی وگرنه همین الان از پنجره می انداختمت تو خیابون! دیگه هم که نمیری کارگاه و... انواع ازدواج در ایران باستان به چه صورت بود... خیلی بدی!
خوب بهونه جور کردی دیگه نبینمت! خندیدم. خب چه کار کنم؟ بابام مجبورم کرد. ای کاش یه خورده مجبورت میکرد ازدواج کنی! نه خب انواع ازدواج در ایران باستان تو این یه مورد زیاد اصرار نداره. راستی شماره خونه مون رو برات فرستادم. امشب بهم زنگ میزنی؟ اممم... نمیدونم. انواع ازدواج های ایران باستان داریم. انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود آخ یادم نبود. اشکال نداره. هر وقت دلت خواست باهام حرف بزنی زنگ بزن! باشه. نظرت چیه بریم سینما؟
انواع ازدواج در ایران باستان چگونه است مامانم هم گفتم
یه فیلم جدید اومده خیلی خنده داره! میگن همه صندلی های سینما رو گاز میزنن! بریم ببینیم؟ راستش زیاد از فیلم خوشم نمیاد. انواع ازدواج در ایران باستان چگونه است مامانم هم گفتم یه ساعت بیشتر طول نمیکشه کارمون. اخمی کرد و همونطور که گوشیش رو برمیداشت گفت: شماره خونه تون رو بده بهش زنگ بزنم. چی؟ انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود همون که شنفتی. ولی.... ولی بیولی! سینما تنهایی حال نمیده.
بگو شماره رو! با تردید شماره خونه مون رو گفتم. زینب هم شماره رو گرفت و با یه ژست خاصی گوشی رو گرفت و منتظر شد. انواع ازدواج های ایران باستان از چند لحظه لبخندی زد و گفت: سالم خانم شاکری! زینب هستم، دوست انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود مطالعات هفتم. اگه ایرادی نداره من یکم بیشتر مزاحمش بشم. تا ساعت هشت بیشتر طول نمیکشه. اشکالی نداره؟ نه مطمئن باشین. خودم با ماشین خودم میارمش دم در خونه پیاده ش میکنم. خیلی ممنون لطف کردین! سالم برسونید انواع ازدواج در ایران باستان. قطع کرد. پوفی کشیدم و گفتم: از دست تو!
انواع ازدواج در ایران باستان به چه صورت بود تقصیر عمومه دیگه
بخوای یه کاری رو بکنی مثل این دخترهای لوس زمین و زمان رو به هم میدوزی. خندید و گفت: انواع ازدواج در ایران باستان به چه صورت بود تقصیر عمومه دیگه لوس بارم آورده. انواع ازدواج های ایران باستان رو زد و خندید: یادش به خیر یهبار زهره عصبانی شده بود. به عمو می گفت تو زینب رو بیشتر از من دوست داری! خودش رو توی اتاق حبس کرده بود تا دو روز بیرون نمی اومد! خندیدم و به روبهرو خیره شدم. با اینکه فوضول نبودم ولی کنجکاو شدم و پرسیدم: انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود این ماشین برای خودته؟
آره، هدیه عمو بود وقتی فارغ التحصیل شدم. گرچه به نظر خودم کار شاقی نکردم لیسانس گرفتم! لبخندی زدم و گفتم: انواع ازدواج در ایران باستان به چه صورت بود انواع ازدواج های ایران باستان خیلی دوستت داره. اوهوم. خب... بفرمایید این هم سینما. انواع ازدواج در ایران باستان چگونه بود مطالعات هفتم انواع ازدواج در ایران باستان چگونه است به سالمت دستشویی گوشه حیاطه! پیاده شدیم. بعد از گرفتن کلی چیپس و پفک از بوفه ش، بلیط خریدیم و منتظر شدیم تا اولین انواع ازدواج در ایران باستان اون فیلم شروع بشه. اون شب واقعا خوش گذشت. یکی از معدود شب هایی که واقعا از ته دلم خندیدم! آیفون رو برداشتم و با لبخند گفتم: عه سالم زینب! خوبی؟ ببین شرمندهتم تا الان خواب بودم. الان میپوشم میام. باشه؟