کجا میخواستید برید؟ بلیط هواپیما ارزان مشهد که دستپاچه شده بود گفت: -اون پیام؟
نمیدونم گفت میریم بیرون که نشد چو اون اتفاق افتاد! سیاوش سرش را تکان داد و گفت: -چیزی که ازم مخفی نمیکنی؟!
بلیط هواپیما ارزان مشهد سرش به نشانه "نه" تکان داد. "دقایقی قبل" بلیط هواپیما ارزان مشهد آرام چشم هایش را باز کرد.
رها با دیدن چشم های باز بلیط هواپیما ارزان مشهد گفت: -منو میشناسی ؟
بلیط هواپیما ارزان مشهد تهران متعجب
بلیط هواپیما ارزان مشهد تهران متعجب سرش را تکان داد و گفت: -آره، من کجام؟!
-آوردنت خونه یادت نیست؟ بلیط هواپیما ارزان مشهد تهران که کم کم همه چیز یادش آمد سرش را تکان داد و گفت: -آره یادم اومد، سیاوش کجاست؟ رها بی توجه به سوال بلیط هواپیما ارزان مشهد تهران گفت: به آقا سینا گفتن بهت بگم حقیقت رو به سیاوش نگی وگرنه جات رو پسرخاله ات لو میده و بهش کمک میکنه در عوض م یگی که من توی حیاط...
"حال" سیاوش رفته ب ود و او تنها روی تخت دراز کشیده بود و خیره به سقف بود. تمام صورتش خیس از اشک شده بود. هرچی بدبختی در این دنبود نصیب او شده بود. بدشانسی هم حدی داشت. دلش به حال خودش میسوخت. آرام روی تخت نشست تمام بدنش درد میکرد. خندهدار بود اما دلش میخواست کمی فیلم ببیند. ایکاش لپ تاپ داشت که با خیال راحت سرگرم فیلم دیدن م یشد. از جای برخاست و شالش را از روی صندلی برداشت و روی سرش انداخت. از اتاق خارج شد. مقصدش آشپزخانه بود. به آسانسور نرسیده بود که صدای سیاوش او را متوقف کرد. -کجا میری؟ به سمت سیاوش برگشت و او را پشت سرش دید. لبخندی زد و گفت: -میخوام برم پیش لیال اگه لپ تاپ داره ازش بگیرم! سیاوش آرام خندید و گفت: -خودت چی فکر م یکنی ؟ بلیط هواپیما ارزان مشهد تهران از تعجب ابروهایش را باال داد و پرسید: -در مورد؟!
بلیط هواپیما ارزان مشهد شیراز رسپینا یک قدم دیگر جلو آمد و نزدیک بلیط هواپیما ارزان مشهد به تهران ایستاد و خیره در چشمانش گفت: -به نظرت لیال لپ تاپ داره؟
بلیط هواپیما ارزان مشهد به تهران لب هایش
بلیط هواپیما ارزان مشهد به تهران لب هایش آویزان شد و متفکر گفت: -نچ، نداره!
پس من برم توی اتاقم خیره بشم به سقف!
بلیط هواپیما ارزان مشهد شیراز رسپینا با صدای بلندتری خندید و گفت: -حاال چرا خیره بشی به سقف ؟ بلیط هواپیما ارزان مشهد به تهران شانه هایش را باال انداخت و گفت: -خب کار دیگه ای ندارم، دوست داشتم فیلم ببینم که کنسل شد. بلیط هواپیما ارزان مشهد به استانبول عقب گرد کرد و در حالی که به سمت اتاقش میرفت گفت: -برو توی اتاقت من االن میام.
یادش آمد قراربود بلیط هواپیما ارزان مشهد به استانبول بیاید.
خودش را باال کشید و به تاج تخت تکیه زد. دقایقی بعد سیاوش با لپ تاپ طالئی مارک "اپلش" وارد اتاق بلیط هواپیما ارزان مشهد شیراز شد. لپ تاپ رو به دست بلیط هواپیما ارزان مشهد شیراز داد و دست به سینه کنارش ایستاد و گفت: -اینم لپ تاپ، به وایفای هم وصله با خیال راحت فیلم ببین. بلیط هواپیما ارزان مشهد شیراز ذوق زده گفت: -وای مرسی. -من میرم اتاقم مشکلی بود زنگ بزن. بلیط هواپیما ارزان مشهد اصفهان سرش را تکان داد و سیاوش از اتاق خارج شد. کروم رو باز کرد. و به دنبال یک فیلم جدید علمی_تخیلی گشت. چیز جدیدی پیدا نکرد تصمیم گرفت کمی فضولی کند. هیچ بازی روی لپ تاپ نصب نبود. ایمیل را باز کرد. اولین ایمیل کهبرای یک ساعت قبل بود به چشمش خورد بازش کرد. محتوای ایمیل یک سری اعداد و حروف التین بود
متعجب شانه ای باال انداخت. کمی که در لپ تاپ گشت خسته دوباره کروم را باز کرد و فیلم "میان بلیط هواپیما ارزان مشهد اصفهان ای" را سرچ زد و مشغول تماشای فیلم شد. پس از یک ساعت سیاوش به اتاق بلیط هواپیما ارزان مشهد اصفهان رفت که به او سر بزند. وقتی بلیط هواپیما ارزان مشهد نجف را دید لبخندی زد. دراز کشیده بود و لپ تاپ را روی شکمش قرار داده بود و غرق خواب بود. جلو رفت لپ تاپ را برداشت و فیلم را بست
بلیط هواپیما ارزان مشهد نجف رفته بود
. پتو را که روی صورت بلیط هواپیما ارزان مشهد نجف رفته بود را تا زیر چانه اش پایین کشید. از اتاق خارج شد. افکارش کمی برهم ریخته بود. اخیرا کنترل همه چیز از دستش در رفته