ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل حمیدرضا
حمیدرضا
37 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل فلای
فلای
46 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل محمد
محمد
31 ساله از خوی
تصویر پروفایل رحمان
رحمان
39 ساله از سنندج
تصویر پروفایل سحر
سحر
40 ساله از خوی
تصویر پروفایل هادی
هادی
44 ساله از ایلام
تصویر پروفایل ماه
ماه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد

بلیط هواپیما چارتر برای ترکیه

بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد و آشتی کنید. از اتاق خارج شد و در را بست. شماره بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد را گرفت. آنقدر بوق خورد که قطع شد.

بلیط هواپیما چارتر برای ترکیه - بلیط هواپیما


خرید بلیط هواپیما چارتر

گونههایش از خجالت سرخ شد و لبخندی زد و زهرا طعنه زد: -نمیری از خوشی. ستاره چشم غرهای بهش رفت و گفت: -آره خوبم تو چی؟ -منم خوبم فردا بیام دنبالت؟ ستاره لب گزید و گفت: -نه ما خودمون میایم، همه چیز مرتبه؟

سوال پرسیدنش همزمان شد با باز شدن در توسط بلیط هواپیما چارتر ۷۲۴ و زل زدنش با چشمهای به خون نشسته به ستاره. زهرا جیغ زد: -بلیط هواپیما چارتر ۷۲۴ چرا در نزدی برو بیرون حجاب ندارم. بلیط هواپیما چارتر ۷۲۴ توجه ای نکرد و خیره بود به ستاره. زهرا با غرغر مانتویش را پوشید و ستاره مات مانده بود. با صدای سیاوش به خودش آمد. -الو ستاره؟ پشت خطی ؟ -آره پشت خطم پریا بعد بهت زنگ م یزنم باشه؟صدایی از سیاوش نشنید. فکر کرد قطع شده متعجب گوشی را فاصله داد و به صفحهاش نگاه کرد. هنوز پشت خط بود. دوباره گوشی را به گوشش چسباند و گفت: -الو صدامو میشنوی ؟ صدای سرد بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد را شنید: -من میخوام بدونم چرا تو از بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان میترسی؟ با نامزدت حرف زدن جرمه که منو پریا صدا میکنی؟ یا قضیه چیز دیگهایه و منو خر فرض کردی ؟ ستاره که فهمید سوتی داده است از ترس آب دهانش را قورت داد و گفت: -از دهنم پرید. بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان یهو در و باز کرد هول شدم اشتباهی گفتم پریا. بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان فکش را محکم روی هم میفشرد از اتاق بیرون زد و در را محکم بهم کوبید.زهرا: وا این چشه! خونه روبلیط هواپیما چارتر غلط کرد بدون در زدن وارد اتاق زن من شده من اون روی سر بلیط هواپیما چارتر خراب میکنم که دیگه همچین غلطی نکنه. ستاره با داد بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد از جا پرید و تند گفت: -بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد، بلیط هواپیما چارتر وان به استانبول جان عزیزم حواسش نبود اومد بگه خاله صدام کرده آروم باش. جون من کاری نکنی ها.

صدای نفس های عصبی بلیط هواپیما چارتر وان به استانبول را می شنید 

صدای نفس های عصبی بلیط هواپیما چارتر وان به استانبول را می شنید و بعد زمزمهاش را شنید: مالمن این همه سال صبرنکردم که بلیط هواپیما چارتر بیاد ب..ه به همه چیز تو منی! و بعد تماس قطع شد. منظور بلیط هواپیما چارتر وان به استانبول را نفهمید. زهرا که کنارش نشسته بود گفت: -چیشداز اینکه بلیط هواپیما چارتر بدون در زدن اومد توی اتاق عصبی شد، قطع کرد. زهرا اخم کرد و گفت: زلاین بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی یه چیزیش هستا هرچی گفتم اصال توجه نکرد عصبی زده بود به تو، ببینم سرش به جایی نخورده؟! ستاره شانه اش را باال انداخت و گفت: -چیکار کنم؟

گوشی رو قطع کرد. -خب بهش زنگ بزن. صدای خاله اش را شنید که او را صدا میزد. زهرا از جا برخاست و گفت: -من میرم ببینم عمه چیکار داره تو زنگ بزن به بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد و آشتی کنید. از اتاق خارج شد و در را بست. شماره بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد را گرفت. آنقدر بوق خورد که قطع شد. دوباره شمار هاش را گرفت اما فایده نداشت. شماردنیز را گرفت. دنیز هم جوابش را نداد. دوباره شماره اش را گرفت. نا امید خواست قطع کند که صدای گریه آلود دنیز در گوشش پیچید: -ستاره. تند گفت: -جانم؟ چیشده؟ چرا گریه میکنی ؟ گریه دنیز شدیدتر شد و گفت: -بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد روانی شده بیا اینجا.

از جا برخاست و گفت: -چرا چیشده؟من چجوری بیام؟

مهمون داریم. صدای داد بلیط هواپیما چارتر 118 را شنید: -خونت و میریزم تو گ... میخوری درمورد زن من اینجوری حرف میزنی. -دنیز، بلیط هواپیما چارتر 118 با کی دعوا میکنه؟ مامانتورو خدا بیا بلیط هواپیما چارتر 118 زده به سرش بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی رو به قصد کشت زد بزور جلوش رو گرفته هرکاری میکنیم آروم نمیشه تو فقط میتونرومش کنی بیا. ستاره ترسیده گفت: -آخه من چجوری بیام؟

بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی صدای بحثش رو با تو شنید

نمیذارن! دنیز سعی کرد جیغ نزند: -بیا به خاطر تو داره برادرش رو میزنه بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی صدای بحثش رو با تو شنید و تیکه انداخت بهش سیاوش افتاد به جونش اگه یک درصد سیاوش رو دوست داری بیا وگرنه امشب همه رو میکشه تو سیاوش رو نمیشناسی بیا. صدای داد سیاوش را شنید: -دنیز، دنیز احمق با کی داری حرف میزنی. صدای جیغ دنیز آمد و تماس قطع شد.

نکند سیاوش دنیز را هم کتک بزند؟ وای حاال چیکار کند؟ از اتاق بیرون رفت و به زور لبخندی زد و گفت: -دایی سجاد میشه باهاتون حرف بزنم. همه به او نگاه کردند. سجاد سرش را تکان داد و از جا برخاست. باهم وارد اتاق شدند و سجاد گفت: -چرا رنگت پریده خوبی ؟ ستاره با بغض گفت: خودتو سیاوش و بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی به خاطر من دعوا کردن، دنیز زنگ زد گفت برسون وگرنه سیاوش همه مارو میکشه.

سجاد سعی کرد ستاره را آرام کند: -چیزی نمیشه خواهر و برادر دعوا میکنن نیازی نیست بری. ستاره اشکش در اومد و گفت: -دایی تورو بذار برم سیاوش رو میشناسی م یدونی وقتی عصبی بشه هیچکس رو نمیشناسه به قصد کشت بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی رو زده االنم فکر کنم دنیز رو میخواست بزنه. سجاد عصبی گفت-چه تضمینی هست تو بری اونجا بالیی سر تو نیاره؟ ستاره تند گفت: -سیاوش کاری با من نداره اون من رو دوست داره توروخدا من رو 

مطالب مشابه