یه پیراهن سفید که سر آستین و قسمت یقه و پایین لباس توری بود.یه روسری سفید و نقره ای و چیزی که متعجبم کرد .یه روبند بود با تعجب مقابل صورتم گرفتمش .یه روبند نقره ای که از ز یر چشم ها تا پایین صورت رو می پوشوند این چه معنی میداد؟؟
شاید قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد اشتباهی
شاید قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد اشتباهی با خودش آورده بی خیال گوشه ای پرتش کردم و مشغول پوشیدن لباس ها شدم.از ساعت دقیق ورود عاقد بی خبر بودم اما دلم میخواست لفتش بدم .اونقدر که این عقد کنسل بشه. حاضر و آماده روی مبل زوار در رفته نشستم که صدای قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد رو از حیاط شنیدم: _ سلما؟؟ بلند شدم و قبل از بیرون رفتن، روبند رو برداشتم و به حیاط رفتم. قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد با دیدنم گفت: _چقدر ماه شدی. لبخند غمگینی زدم و روبندو بسمتش گرفتم و گفتم: _ این بین لباسا بود.متعجب از دستم گرفت و گفت:
اینو بليط هواپيما چارتر تهران مشهد خانوم داده .که بدم بهت. و دوباره بسمتم گرفت، با بهت از دستش گرفتم و گفتم: _ چکارش کنم؟؟ با خجالت و شرم سرشو پایین انداخت و گفت: _ میگه نمیخواد آقا چهرتو ببینه متوجه منظورش شدم.دوست نداره شوهرش چهره ی منو ببینه تا مبادا احساسی بهم پیدا کنه . روبند رو بدون حرف دیگه ای روی صورتم بستم و همراه بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد از حیاط به باغ رفتیم. داخل سالن که شدیم چشمم به سفره ی عقد کوچکی که وسط سالن پهن بود افتاد، با بغض گفتم: _ کار تویه بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد ؟؟ لبخند غمگینی زد و گفت: _ آره بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا میاد؟؟
_ قشنگه. _ بیا بیا یه شربت بدم بخور.رنگ به رو نداری. منو روی مبلی نشوند و خودش به آشپزخونه رفت. لیوان شربتی برام آورد و گفت: _ آقا یکم اخالقش تنده.ازش نترسی یه وقت. لیوان به دست با کنجکاوی پرسیدم: _ سنش باالست؟؟
افکارم طوری بود که خیال میکردم ۰۴ ساله باشه. شاید به خاطر لقب آقا که روش بود. صدای بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی رو شنیدم: از تو خیلی بزرگتره.ولی پیر نیست.شاید ۲۴ سالش باشه.خوش قیافه ست ولی اخالقش تنده.حتی بليط هواپيما چارتر تهران مشهد خانم هم گاهی ازش میترسه. با تعریفه ای بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد استرسم بیشتر شد. صدای باغبون خونه
(به گوشمون رسید: _ عاقد اومد، به خانم خبر بده، مهری خانم.
بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بلیط پرواز چارتر مشهد تهران با هول بهم گفت: _به عموت خبر دادی؟ _آره االنا میرسه دیگه. سری تکان داد و از پله ها باال رفت و من بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا تو جام ایستادم.
دستام یخ و خیس از عرق شده بود. روی پیشونی و پشت لبم عرق سردی نشست نمیدونم چقدر به اون حالت بودم که صدای پای بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد از راه پله بلند شد. صدای تق تق کفش هاش توی خونه پیچید .بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان هم پشت سرش اومد و هر دو به من نگاه کردند. سالم آرومی دادم. بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد به تکون دادن سرش اکتفا کرد و به گفت: _ کجاست پس؟؟؟
بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا:
_ دارن میان خانم. همین موقع صدای گفتن پیر مردی بلند شد و قامتش در چارچوب در نمایان شد. سالم داد و گفت: _ اگه دیر شد شرمنده ام.این پاها چند روزه از شدت درد منو یاری نمیکنند. انگار خیلی عجله داشت که بالفاصله پرسید: _خب عروس و دوماد کجان؟؟بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان کنار گوش بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد گفت: _ آقا تشریف نمیارن؟؟؟
بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد: _ میرم دنبالشون
بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد: _ میرم دنبالشون. واز پله ها باال رفت. همینطور که نگاهم پی بليط هواپيما چارتر تهران مشهد بود به این فکر کردم، قراره هووی اون بشم .چطور میتونه تحمل کنه؟ مطمئنا برای هر زنی وجود رقیب سخته چرا خودش چنین پیشنهادی رو باید به من بده؟؟؟ بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان شونه هامو گرفت و همونطور که منو بسمت دو صندلی کنار سفره عقد میبرد گفت: _ایشون عروس بلیط چارتر هوایی تهران مشهد عاقد نگاهی تحسین بر انگیز بهم انداخت و گفت: _ به میمنت و مبارکی.تبریک دخترم. از زور بغض فقط تونستم لبخندی تحویلش بدم که همونم پشت روبند پنهان موند آخه چه مبارکی . چه میمنتی .این وصلت جز شر چیز دیگه ای هم داره مگه؟؟ همین موقع عمو هم از راه رسید با دیدنش بیشتر بغضم گرفت یاد بلیط پرواز چارتر مشهد تهران افتادم و بی اراده تو آغوشش گم شدم کنار گوشم زمزمه کرد: _چرا یهویی این تصمیمو گرفتی؟