ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رادمهر
رادمهر
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل بارانا
بارانا
40 ساله از کرمان
تصویر پروفایل حرمان
حرمان
45 ساله از قم
تصویر پروفایل محسن
محسن
38 ساله از خوی
تصویر پروفایل نجلا
نجلا
36 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل محمد رضا
محمد رضا
37 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بهاره
بهاره
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمید
حمید
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل سولماز
سولماز
45 ساله از مشهد
تصویر پروفایل لیلا
لیلا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
28 ساله از تهران

ثبت نام در سایت ازدواج اينترنتی با عکس

چاره ای هم نداشتم چون این زن جوان در ازدواج اينترنتی با عکس را گشوده بود و سایت ازدواج اینترنتی با عکس نیز او را به داخل دعوت کرد.

ثبت نام در سایت ازدواج اينترنتی با عکس - ازدواج اينترنتی


عکس ازدواج اينترنتی

چندین سایت ازدواج اینترنتی با عکس

چندی پیش برای چکاپ کردن مورد خاصی چندین سایت ازدواج اینترنتی با عکس دادم و به اتفاق همسرم رفته بودم به مطلب ازدواج اينترنتی با عکس تا نتایج سایت ازدواج اینترنتی با عکس را به ایشان نشان بدهم و در موردشان صحبت کنیم. وقتمان را طوری تنظیم کردیم که صبح اول وقت اونجا باشیم و از اونجایی که این ازدواج اينترنتی با عکس است چیزی بنام وقت قبلی هم چندان معنا نداره به همین دلیل صبح زودتر رفتیم تا کارمان را سریعتر انجام بدهیم و بعدش باید حدود 70 کیلومتر رانندگی می کردیم تا در مراسم مهمانی ناهار که توسط رئیس شرکت در رستوران بزرگی برگزار می شد شرکت کنیم.با ترافیک زیادی که تو خیابون ها بود یک نیم ساعتی دیر تر رسیدیم و دیدیم چند نفری تو نوبت هستند. ما هم نشستیم و منتظر ماندیم. حدود یک و نیم ساعت نشستیم تا نوبت ما شد.

ازدواج اينترنتی با عکس و شماره تلفن یک ربع بیشتر طول نکشه

به ساعتم نگاه کردم و با خودم گفتم خوب اگه این شخص الان بیاد بیرون و ما هم ازدواج اينترنتی با عکس و شماره تلفن یک ربع بیشتر طول نکشه حدود یکساعت و ربع وقت کافی خواهیم داشت تا خودمون را به قرار برسونیم. (البته به شرطی که ترافیک نباشه) تو همین افکار بودم که نفر داخل ازدواج اينترنتی با عکس بیرون اومد و من تا بلند شدم بسمت در حرکت کنم نمیدونم یک ازدواج اينترنتی از کجا پیدایش شد و در حالیکه برگه ای هم تو دست داشت، خودشو به دستگیره در رسوند و با حالتی ملتمسانه گفت که امکان داره من برای یک لحظه برم داخل و ببینم ازدواج اينترنتی با عکس این برگه را امضا می کنه یا نه و همزمان هم در مطب را باز کرد و من هم حس گذشت و دلسوزی مسخره و بی موقع ام سریع وارد عمل شد و گفتم خواهش می کنم شما بفرمائید. البته غیر این چاره ای هم نداشتم چون این زن جوان در ازدواج اينترنتی با عکس را گشوده بود و سایت ازدواج اینترنتی با عکس نیز او را به داخل دعوت کرد.

روی صندلیم نشستم و با خودم می گفتم بزودی این خانم خارج خواهد شد و من با سایت ازدواج اینترنتی با عکس ملاقات خواهم کرد. اما حدود پنج دقیقه ای گذشت و خبری نشد و چند نفری هم که در سالن انتظار نشسته بودند به یکدیگر نگاه های معنا دار می کردند و زیر لب غر می زدند. خلاصه بعد از گذشت حدود هفت هشت دقیقه این خانم خارج شد و در را پشت سرخودش بست و با لبخند به همه ما منتظران در صف راهرو اعلام کرد که فعلا کسی داخل نره چون ازدواج اينترنتی با عکس خسته هستند و من هم معترضانه به این خانم گفتم که یک امضا اینقدر طول می کشه؟! او هم جواب منو نداد و در حالی که همون لبخند را به لب داشت حرف مرا نشنیده گرفت و خیلی سریع از جلوی در محو شد.

صدای غر زدن های ما بیشتر شده بود که دیدیم ناگهان همان ازدواج اينترنتی با عکس و شماره تلفن با بچه ای حدودا یکساله تو بغل باری دیگر در آستانه در ظاهر شد و بسرعت با همان لبخند شیطنت آمیز وارد ازدواج اينترنتی با عکس شد. حدس زدن اینکه این خانم استادانه نقشه ای برای فرار از یکی دوساعت انتظار را طراحی کرده بود و این لبخند موفقیت آمیز هم به این خاطره که مرحله به مرحله سناریو اش بدون هیج گونه کم و کاستی اجرا شده و ما هم با بی عرضه گی تمام گول این خانم را خوردیم.

مطالب مشابه