بهداد چشمامو با غم روی هم بستم حالم اصال خوب نبود فکر اینکه اون دختره پاک معصوم الان کجاست داشت دیوونم میکرد
نمیخواستم براش اتفاقی بیفته هیچ خبری ازش نشده بود در طول این یه هفته همراهه شعر های عاشقانه جدید برای همسرم و دامون همه جارو سر زدیم میشه گفت کل شهرو گشتیم اما خبری ازش نبود حتی بههم اطلاع داده بودیم کم کم داشتم از پیدا شدنش ناامید میشدم
کاش دنبال شعر های عاشقانه جدید زیبا نمیرفتم
کاش دنبال شعر های عاشقانه جدید زیبا نمیرفتم اینطوری میتونستم مانع رفتنش بشم و الان هم این بالها سرمون نمی اومد پاشا عین مرغ پرکنده شده بود شبا دیروقت برمیگشت خونه صبح زود از خونه میزد بیرون خیلیم کم تو شرکت بود معلوم نبود کجاها میره اونقدرم حالش خراب بود که آدم جرات نمیکرد بره ازش یه سوال بپرسه اونقدر درگیر شهرزاد بودم که سولینو فراموش کرده بودم ازش یه خبری بگیرم ببینم چه طوره اونم حسابی نگران شهرزاد بود اما... با شنیدن صدای تقه در خسته گفتم:بیا تو در بازو بسته شد اما من چشمامو باز نکردم حتما دامونهبهداد با شنیدن صدای شعر های عاشقانه جدید چشمامو باز کردمو سرمو به سمتش برگردوندم اما از روی تختم بلند نشدمجان بهداد؟نخوابیدی؟ شعر های عاشقانه جدید کوتاه توهم داری عین شعر های عاشقی جدید میشی شبا دیر برمیگردی خونه روی تخت نشستم و به تاج تختم تکیه زدم
شعر های عاشقانه جدید و زیبا هم به سمتم اومد
شعر های عاشقانه جدید و زیبا هم به سمتم اومدو کنارم نشستببخش شعر های عاشقانه جدید و رمانتیک دنبال شهرزادم سولین میدونم شعر های عاشقانه جدید که کنارم نشسته بودو اونم به تاج تخت تکیه داده بود هردومون به دیوار روبه رومون خیره شده بودیم و حرفی نمیزدیم کم کم احساس کردم یه چیزی روی شونم قرار گرفت به سمتش که برگشتم دیدم شعر های عاشقانه جدید و رمانتیک سرشو روی شونم گذاشته به آرومی دستمو از پشتش رد کردم و به خودم چسبوندمش سرمو کج کردم و آروم ر وی سرش گذاشتم
- سولین خیلی نگرانشماتفاقی براش نمی افته بزرگه شعر های عاشقانه جدید و کوتاه اگه برگرده چی کارش میکنی؟ چشمامو بستم و سرمو به تاج تخت چسبوندمیه سیلی بهش میزنم بعد تا میخوره میزنمش شعر های عاشقانه جدید به آرومی خندید سولین بغلش نمیکنی؟بعد از کتک زدنش چرا بغلش میکنم کم کم احساس کردم لحن شعر های عاشقانه جدید و رمانتیک هرچی جلوتر میره غمگین تر میشه
- سرمو از تاج تخت گرفتم و به سمتش برگشتم هنوز سرش روی شونم بود و با انگشت دست چپش به آرومی روی رون پام خط خطی میکرد سولین اوهوم...خوشش میادعین تو؟ شعر های عاشقانه جدید و زیبا نه من مهم نیستمبرای خودت شاید اما برای من مهمی شعر های عاشقانه جدید باشه تو راست میگیسولین سولین هوم؟شعر های عاشقانه جدید کوتاه شعر های عاشقانه جدید و کوتاه بلهبله و کوفت بگو جانم سولین نخیر نمیگمحتی اگه بگم دوست دارم؟
- شعر های عاشقانه جدید کوتاه حتی اگه بگی...وایسا ببینم چی؟ تک خنده مردونه آرومی کردم و اینبار هردو دستمو دورش حلقه کردم و به خودم چسبوندم