ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محمد
محمد
37 ساله از ورامین
تصویر پروفایل مجتبی
مجتبی
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل سهیل
سهیل
28 ساله از شیراز
تصویر پروفایل محسن
محسن
33 ساله از یزد
تصویر پروفایل علی
علی
64 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل رضا
رضا
21 ساله از کازرون
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم

در این سایت صیغه میکنم صیغه میشم اینم شمارم

با صدایی بم گفت: -با اینکه اصلا دلم نمیخواد برات مثل صیغه میشم اینم شمارم قم باشم اما میگم, مطمئن باش به هرکی هم نگم به تو میگم اما الان نه, صبر کن.

در این سایت صیغه میکنم صیغه میشم اینم شمارم - صیغه


سایت صیغه با شماره

 

صدایش کردم: میکنم صیغه میشم اینم شمارم؟ صدایم آرام بود اما شنید, متعجب برگشت سمتم و پرسید: -تو اینجا چیکار میکنی؟ دستهایم را توی هم تاب دادم و گفتم: -میخواستم برم دستشویی دیدم تو از چادر خارج شدی دلم نیومد یاسینو بیدار کنم. میکنم صیغه میشم اینم شمارم کلافه دستی روی صورتش کشید و گفت: -خیله خب بیا بریم. کنارش قرار گرفتم و باهم به سمت ته پارک حرکت کردیم. - میگم تو شنیدی حرفای منو؟

سوالی نگاهش کردم که گفت: -داشتم با صیغه میشم اینم شمارم قم کجایی صحبت م. .. پریدم توی حرفش و گفتم: -آهان, نه یعنی آره شنیدم اما راستش سردرنیاوردم. نگاهم کرد, مثل همان نگاههای مرموزش و گفت: -من من صیغه میشم سرنیاوردم تا حالا چه برسه به تو. خندیدم و با خنده پرسیدم: -یعنی چی؟تو از کارای خودت سردرنمیاری؟ سرش را تکان داد و گفت: -نه باور کن نه. متعجب ابروی چپم را بالا دادم و میکنم صیغه میشم اینم شمارم از ته دل آهی بلند کشید که ناخودآگاه ایستادم و خیره نگاهش کردم.

صیغه میشم اینم شمارم قم کجایی آمد

روبرویم ایستاد و پرسید: -چرا ایستادی؟ با نگاه به من صیغه میشم گفتم: اینجوری حرف نزن که من سردرنمیارم هیچ, تازه گج ترم میشم, اینطوری هم آه کشیدی ناراحت شدم. طبق معمول فقط نگاهم کرد. احساس میکردم توی نگاهش غم عجیبی لونه کرده. دوباره گفتم: -حرف بزن میکنم صیغه میشم اینم شمارم، باور کن تو قد یاسین برام عزیزی، حساب تو برا من از زن عمو و فرید جداست. نگاهش جز جز صورتم را کاوید, دستش بلند شد و به سمت صیغه میشم اینم شمارم قم کجایی آمد اماوسط راه دستش را عقب کشید و برد لای موهایش, نفسی عمیق کشید و با صدایی بم گفت: -با اینکه اصلا دلم نمیخواد برات مثل صیغه میشم اینم شمارم قم باشم اما میگم, مطمئن باش به هرکی هم نگم به تو میگم اما الان نه, صبر کن.

نمیدانستم چه کار کنم, اصلا نمیدانستم چه بگویم. آب دهانم را قورت دادم و هی لب باز کردم حرفی بزنم اما نتوانستم. خود میکنم صیغه میشم اینم شمارم دوباره پرسید: -بریم؟ فقط سرم را تکان دادم و به سمت سرویس راه افتادم. . دستهایم را با دستمال کاغذی پاک کردم و به سمت خروجی رفتم, صیغه میشم اینم شمارم قم روبروی سرویس منتظرم بود و یک دختر هم جلو رویش ایستاده بود.

دختره پشتش به من بود و اخمهای نوید از چند فرسخی مشخص بود. با قدمهای منظم نزدیکشان شدم. میکنم صیغه میشم اینم شمارم با دیدنم تکیه اشو از دیوار گرفت و لبخندی کوتاه تحویلم داد که باعث شد صیغه میشم پول میگیرم برگردد و نگاهم کند. موهای مشکی فرشده اش روی پیشانیاش ریخته بود و قیافه ی شرقی قشنگی داشت. سوالی نگاهی به نوید انداختم که کیج شده شانه هایش را بالا انداخت, خندهام گرفت و روبه دختره پرسیدم: -اتفاقی افتاده؟

صیغه میشم پول میگیرم لبخندی تحویلم داد

صیغه میشم پول میگیرم لبخندی تحویلم داد و گفت: -نه اصلا, فقط من منتظر خواهرم بودم بیاد دیدم داداشت تنها وایساده گفتم باهاش همکلام بشم. لبِ پایینیام را کوتاه گاز گرفتم تا نخندم و گفتم: -ایشون داداش من نیستن. صیغه میشم اینم شمارم قم اینبار با لبخندی الکی گفت: -عه, پس کی هستند؟ نگاهی به میکنم صیغه میشم اینم شمارم انداختم که خیره ام بود و در جواب دختره گفتم: -حالا هرکی, چه فرقی برای شما داره؟

مطالب مشابه