ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل وحید
وحید
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
25 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از اراک
تصویر پروفایل فرید
فرید
35 ساله از سنندج
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران

رزرو فلاي دي تو سال جدید

رزرو فلاي دي تویتر روی دور تند بود و سینه رزرو فلاي دي تونسی بالا و پایین میشد. عمیق نگاهش کردم و با لبخند ادامه دادم. - من بخشیدمت رزرو فلاي دي تو!

رزرو فلاي دي تو سال جدید - فلاي دي ت


تصویر رزرو فلاي دي تو سال جدید

 دستش رو توی دستم گرفتم وذحلقهاش رو توی انگشتش فرو کردم که دیدم دست اژین لرزید. سرم رو که بالا آوردم؛ نگاه اشکی رزرو فلاي دي تونسی رو روی خودم دیدم و نتونستم بیشتر از رزرو فلاي دي تو صبر کنم و دستم رو روی شکمم گذاشتم و با خنده گفتم: - به نظرت این بابای بداخلاق بدعنقت رو ببخشم یا نه؟! چند دقیقهای منتظر موندم، انگار که بچهی درون شکمم داشت با من حرف میزد. سپس با لبخند رو به اژین گفتم: رزرو فلاي دي تورنتو چه میشه کرد دیگه... نمیتونم از حرف بچهام بیرون بیام پس اونوقت من باید....

رزرو فلاي دي تونسی بالا و پایین میشد

نفس کشیدن رزرو فلاي دي تویتر روی دور تند بود و سینه رزرو فلاي دي تونسی بالا و پایین میشد. عمیق نگاهش کردم و با لبخند ادامه دادم. - من بخشیدمت رزرو فلاي دي تو! یه فرصت دیگه به خاطر بچهمون بهت میدم؛ ولی فقط همین یکباره! اژین نمیتونست انگار حرفم رو درک کنه که با ناباوری پرسید. - چی؟ ل**ب و لوچهام رو جمع کردم وگفتم: رزرو فلاي دي تورنتو بخشیدمت!

رزرو فلاي دي تویتر از ته دل نعره زد و رو صدا زد. من رو نگاه میکرد و نمیدونست بخنده یا صورتش رو با دستش بپوشانه! در آنی از ثانیه، رزرو فلاي دي تو من رو توی آغوشش کشید و همانطور که میخندید گفت: - رزرو فلاي دي تونسی تا اخر عمرم غلامتم! اشکهای من صورتم رو پر کرد و عطر اژین رو با تمام وجودم استشمام کردم. قلبم مثل سرعت نور میزد و نمیتونستم لرزش تمام بدنم رو کنترل کنم. چشمهام رو بستم و با نفس عمیقی که کشیدم، عطر رزرو فلاي دي تویتر رو بیشتر وارد ریههام کردم. ولی نمیدونم چرا دیگه مثل قبل عطرش رو زیاد دوست نداشتم! انگار از رنگ و بوی دوست داشتنم کم شده بود. ولی باز هم قلبم بخاطرش میزد.... ]قلب آدم نفهمترین عضو بدنه! [ اژین من رو از خودش جدا کرد و با اشتیاق، اجزای صورتم رو نگاه کرد.

آروم ل**ب زد. - خیلی دوست دارم! رزرو فلاي دي تو روی پیشونیم کاشت و دوباره در آغوشم گرفت. یعنی میتونستم با اعتماد نسبت به اژین، کنارش زندگی کنم؟ تازه کمی داشتم آرامش رو احساس میکردم که این فکر، باز مغز و قلبم رو طوفانی کرد. رزرو فلاي دي تونسی من رو از خودش جدا کرد و جلوی پام زانو زد. با تعجب نگاهش کردم که دیدم جعبهای از جیبش درآورد و سمت من گرفت. با نفس عمیقی که کشید گفت:

رزرو فلاي دي تورنتو زدم

میتونی تا آخر عمر با من بمونی؟ به رزرو فلاي دي تویتر نگاه کردم که منتظر زل زده بود به من، و من آهسته رزرو فلاي دي تورنتو زدم. روی مبل نشستم و صبا روبهروم وایستاده. داره قربون صدقه پسرم میره که قراره یک ماه دیگه به دنیا بیاد. رزرو فلاي دي تورنتو با پیراشکی و چای کنار ما میشینه و صبا آه عمیقی میکشه.

مطالب مشابه