بیچاره هنوز تو شک بود. فک کنم تو عمرش همچین شلوغ کاریایی ندیده بود. سرم رو خاروندم و گفتم.: - خب خوبی دیگه.. . هیچی نمی گفت. دوستاش از داخل گفتن.: - زن ایرانی چی شد؟.. چه خبره ؟.. . صدای پا اومد.: - با اجازه من برم.. .بدو رفتم تو اتاق و در رو کوبیدم. صداشو از پشت در شنیدم. مرتضی: - زن ایرانی فضانورد چته جن دیدی؟.. . یهو زن ایرانی در فضا منفجر شد. چنان قهقهه می زد که تا دوساعت به خنده اش خندیدم. عجب سوتی ای بودا.. . " باز هم از ته دل خندیدم. من امروز چم بود ؟.. . رفتم داخل. تلفنی که اونجا بود رو برداشتم و شماره زن ایرانی زیبا رو گرفتم. چند تا بوق زد. زن ایرانی جانم ؟.. .: - سالم آقا.. . زن ایرانی در فضا مخلصیم خانوم.. . امر ؟.. .: - کی تشریف می آرید ؟.. .
زن ایرانی زیبا فک کنم تا بیای من دیونه شدم
خندید. محمد: - چیطو مگه ؟.. . دلدون تنگ شدس ؟.. .زن ایرانی زیبا فک کنم تا بیای من دیونه شدم. .. امروز دست رو هر چی می ذارم یا هر چی می بینم یاد خاطره های گذشته می افتم... آه ببین از بس تنهام گذاشتی خل شدمممم. ... زن ایرانی خل نشدی خانومی. .. دردی عشقس. .. فراق من باعثشه. .. لبخند زدم. اما طوری حرف زدم که انگار حرصم درومده. : - برو با همون شاگردای دخترت مشغول باش. .. کاری نداری ؟. .. زن ایرانی فضانورد ای به روی چشمممم. .. اتفاقن االن یکی از شاگردام اینجاس. ... داد زدم. : - زن ایرانی!!! . ... قهقهه زد.
زن ایرونی ویگن: - زود میام خانوم. .. زن ایرانی ناسا آخرم زود تعطیل می شه. .. میام با هم بریم موسسه. .. االنم تا من بیام یه متن آهنگ و نت روی میز بزرگِ کنار کیبرده. .. اگه می تونی برام بخونش و ضبط کن. ... از ذوق بال درآوردم. : - چششششممممم. ... زن ایرانی زیبا بی بال کوچولو. .. امری نیس ؟. ...: - خدافظ آقا. .. مواظب خودتون باشید. ..: - توام همینطور. .. خانوممو سالم می خواما. .. خل و چل نبینمت. .. خندیدم و قطع کردیم. رفتم سراغ متن و نتی که گفته بود. یه نگاه عمیق و متفکر به نت ها انداختم. از دستم بر می اومد.
تکیه اش دادم به دیوار پشت کیبرد و شروع کردم به نواختن. نگاهم بین متن و نت در نوسان بود. چندین بار که آهنگ رو زدم و حفظ شدم، از روی متن کنار دستم شروع کردن به خوندن همراه موسیقی. وقتی تا حد قابل قبولی کیفیتش رو باال بردم
زن ایرونی ویگن که زن ایرانی فضانورد خواسته بود
زن ایرونی ویگن که زن ایرانی فضانورد خواسته بود چند قسمت اش رو ضبط کردم. اول موسیقی اش رو ضبط کردم و بعدش رفتم داخل استدیو برای خوندن. هی می اومدم بیرون. .. استپ می کردم. .. زن ایرانی امیر قطر سر پلی می کردم. .. می دویدم تو. .. می خوندم. .. باز می دویدم بیرون. .. تا اینکه تلفن به صدا در اومد. زن ایرانی فضانورد بود. ..: - بلی ؟. .. زن ایرانی ناسا عاطی خانوم بپوش بپر پائین بریم موسسه ؟. ..: - باشه االن. .. اومدم بیرون و به ساعت نگاه کردم. چقدر زود زمان گذشت واسم! ساعت 5شده بود. زنگ در زده شد. دویدم و از چشمی در بیرونو دید زدم. محدثه بود. با لبخند در رو باز کردم. محدثه: - سالم. ..: - سالم خانوووم. .. بفرمائید. .. زن ایرانی امیر قطر ممنون. .. اومدم زن ایرانی ناسا رو پَسِتون بدم. .. واقعا دستتون درد نکنه. .. عالی بود. ..: - نوش جان عزیزم. ز دستش گرفتم و باز تعارفش کردم داخل. محدثه: - مامان کلی کار داره. ..