ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
35 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل سامان
سامان
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل نوید
نوید
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از تهران

سايت فلاي تودي جدید

با صدای سايت فلاي توداي که دوباره صدام میزد از روی تخت پایین اومدم و سمت روشویی رفتم و فلايو به سر و صورتم زدم و از اتاق بیرون رفتم.

سايت فلاي تودي جدید - فلاي تودي


تصویر سايت فلاي تودي جدید

صدای پای اژین رو شنیدم که از جلوی آشپزخونه رد شد و لباس بیرون تنش بود، و کمی بعد صدای بستن در واحد. نفس عمیقی کشیدم و یکی از قرصها رو برداشتم و با یه سايت فلاي تودي آب خوردم و بعد جمع کردن میز به اتاقم رفتم و روی تختم دراز کشیدم. فلاي تودي پرواز خارجی غروب کرده بود و فضای اتاق توی تاریکی فرو رفته بود و حتی حوصله نداشتم بلند بشم و چراغها رو روشن کنم.

شد و سايت فلاي توداي کلید برق رو زد. دستم رو روی چشمام گرفتم تا فلايو بخاطر نور اذیت نشن، فلايو چند دقیقه که به نور عادت کردم دیدم فلاي تودي در سکوت نگام میکنه. چند دقیقه بعد سکوتش رو شکست و گفت: تو تا الان ضعف نکردی یعنی؟

سايت فلاي تودي زمان رو فراموش کردم

چشمم به ساعت که خورد فهمیدم سايت فلاي تودي زمان رو فراموش کردم. بلندشو دست و صورتت رو بشور که میخوام کباب درست کنم. و سپس فلاي تودي پرواز خارجی رو درآورد و سمت کمد من رفت و درش رو باز کرد و همانطور که توش رو وارسی میکرد ادامه داد: سايت فلاي توداي زیاده، زود بلند شو. با تعجب بهش نگاه کردم و با خودم گفتم مگه چیکار داریم؟ با صدای سايت فلاي توداي که دوباره صدام میزد از روی تخت پایین اومدم و سمت روشویی رفتم و فلايو به سر و صورتم زدم و از اتاق بیرون رفتم. فلاي تودي لباساش رو با یه بافت نازک طوسی و شلوار ورزشی راحتی عوض کرده بود و توی آشپزخونه مشغول ورز دادن گوشت چرخ کرده بود. میخوای کوبیده درست کنی؟

سايت فلاي تودي با صدای من سمتم چرخید و با لبخند گفت: بله، کنارشم میخوایم با هم حرف بزنیم. حالا بیا کمک ببینم. سايت فلاي توداي سرم که دورم ریخته بودن رو گوجهای بستم تا به دست و پام نپیچن و بعدش سمت فلاي تودي رفتم. آهو، دوتا پیاز رو خرد کن. باشهای گفتم و مشغول خرد کردن پیازها شدم. اژین با مهارت گوشت چرخ کرده رو روی سیخ زد و سمت بالکن رفت.

فلاي تودي پرواز خارجی مدت پیازها رو خرد کردم

توی بالکن زغال روشن کرده بود و بعدش هم کبابها رو با گوجه و فلفل برد و روی زغال گذاشت. فلاي تودي تو این فلاي تودي پرواز خارجی مدت پیازها رو خرد کردم و کمی بهش سماق و آب لیمو زدم و توی یه ظرف ریختم. نوشابه رو هم گذاشته بودم یکمی گرمتر بشه چون توی یخچال بود و زیادی سرد بود. نونم توی مایکروفر گرم کرده بودم تا با کباب مزه بده! سايت فلاي تودي چند سیخ جگر زد و بعد گفت میز رو بچینم. با سلیقه یه میز سنتی چیدم و فلاي تودي پرواز خارجی کباب به دست وارد آشپزخونه شد. کبابها رو توی دو ظرف چید و یکیش رو جلوی من گذاشت و یکیش هم جلوی خودش. جگرها رو هم درون یه نون کشید و همان طور که به جگرها اشاره میکرد گفت: اونا رو بدون نون اول بخور. سمتش نگاه کردم که باز محبتش سمتم روانه شده بود. یه تکه از جگر رو توی فلايو گذاشتم و با ولع شروع کردم به خوردنشون.

مطالب مشابه