دیگه کار از کار گذشته بود و خبر به گوش دلم رسیده بود! انگار من هر چهقدر که بخوام با بروز دادن خشم درونم از دلم حفاظت کنم، باز کم میارم! حرف الکی که نبود، اسم سایت همسریابی همسر که وسط باشه گوشهای دلم تیز میشن و دقیق میشنوند. سایت همسریابی همسر خوب اتفاقاا؛ این عکسها همهشون واقعیاند و عین حقیقت... رستا خانم، همه چی داشت خوب پیش میرفت تا اینکه شما پیدات شد!
بهتره با پاهای خودت از زندگی سایت همسریابی همسر دوم گمشی بیرون مگرنه خودم دست به کار میشم! به دلم بر خورد و به لحظه نکشید که صداشو از حنجرهام بیرون انداخت و غوغا کرد. خفه ش...و! سایت همسریابی بهترین همسر نمیتونه من و از سایت همسریابی همسر جدا کنه، فهمیدی؟! پس برو سراغ یه بدبخت دیگه و برای اون دام پهن کن، نه سایت همسریابی همسرجون که جون و دلش برای منه!
- حالا هم این فتوشاپهای مزخرفت و بردار و گمشو از ماشین من بیرون!
- ابروهاش به هم دیگه گره خوردند و با چهره ای عبوس از ماشین پیاده شد و در رو محکم بست.
- نفسهای عمیق و بلندم باعث شده بود سینهام بالا و پایین بپره و صدای سایت همسریابی همسر خوب که سر درد رو به احوال ناخوشم اضافه کرده بود.
- سرم و روی فرمون گذاشتم. باز این بغض لعنتی من و تنها گیر آوورد. اگه اون عکسها واقعی باشند؟...
سایت همسریابی بهترین همسر توران 81! چرا من؟!
- سایت همسریابی بهترین همسر توران 81! چرا من؟! چرا همیشه سایه ی سنگین « غصه »! ؟ روی زندگی من میافته با شنیدن صدای ساعت پلکهام از روی هم پریدند و عقربههای کوتاه و بلند ساعت رو شکار کردند؛ چه زود دو ظهر شد! با نفسی رفته از روی سرامیکهای لخت و سرد زمین بلند شدم و بدون اینکه نگاهی به سایت همسریابی همسر توی دستم کنم، روی میز گذاشتمش. مثل اینکه اشتباه میکردم، پشت عکس عروسی امیر یه خاطره تلخ هم خوابیده!
- سایت همسریابی همسر دوم دستهای چفتشدشون به هم دیگه و نگاههای خیرهای که گمون کنم عاشقانه بود، یا اون آغوش بازی که برای یه غریبه باز شده بود و... نه! توی باورم نمیگنجند! سایت همسریابی همسر خوب چطور ممکنه که من باشم و پای کسِ دیگهای هم به زندگیاش باز بشه؟!
- سایت همسریابی همسر دوم من نفر سومم یا بهار؟ یه آن صدایی که عشوهای خاص همراهیاش میکرد، توی سرم فریاد زد: همه چی خوب داشت پیش میرفت تا اینکه شما پیدات شد! یعنی من؟!. .. سایت همسریابی همسرجون! نمیتونم درک کنم؛ انگار توی باتلقی از جنس بهت وگیجی افتادم و هر چی برای نجاتم دست و پا میزنم فقط فرو میرم!
سایت همسریابی بهترین همسر جدید به غارت رفتن
اینقدر که خفه میشم و موقع دم آخری که به سختی از هوا میگیرم، سایت همسریابی بهترین همسر جدید به غارت رفتن آغوش یارم توی ذهنم روشن میشه و چهقدر سایت همسریابی بهترین همسر رو برام آسون میکنه! با تقه ای که به پیشونیام خورد پلکی زدم و به دنیای حال پرتاب شدم!
سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 هری ریخت پایین
چرخشی به سر و گردنم دادم که با چهرهی سایت همسریابی همسر روبه سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 هری ریخت پایین رو شدم و به معنی جمله ی پی بردم. لبخندی به روی لبهاش شکوفه داد و گفت: کجایی بانو؟ چند بار صدات زدم جواب ندادی! تند و تیز دستی به صورتم کشیدم و بعد موهای فر شدم رو از مقابل نگاهم به پشت گوشم سوق دادم. برای چی صدام میزدی؟!
هیکل بزرگ و ورزیدش رو روی سایت همسریابی همسرجون انداخت که لحظهای توی جام بالا و پایین شدم. با دست، اشارهای به استکانهای چای روی میز کرد و با همون لبخند زیباش گفت: میخواستم بپرسم چای میخوری یا نه. .. چون جواب ندادی برات ریختم سایت همسریابی بهترین همسر انلاین! پس از اتمام جملهاش با شیطنت یکی از لپهام رو بین انگشتهای دستش اسیر کرد