شاید توقع من زیاد.
آخر از همه خاله سیما وشوهرشون و شعر کوتاه عاشقانه انگلیسی اومدن.خب خداروشکر انگار همه چی خوبه همه خوشحالن به قول شاعر همه چی آروم من چقدر خوشحالم جان خودم.
شعر کوتاه عاشقانه برای عشقم گوشم
وسط البته اینارو آروم شعر کوتاه عاشقانه برای عشقم گوشم گفت آره تنهایی اونور خیلی دردناک با اون شعر كوتاه عاشقانه خوشکلی که داره خبری نبود اقای صدری کار بود و درس و تنهایی خب چه خبر چیکارا کردی اونور شعر کوتاه عاشقانه غمگین یه کم فکرم درگیر کارامه -به پای شعر كوتاه عاشقانه ایرونی که نمیرسن اومدم ایران درد تنهایی رو با شعر كوتاه عاشقانه ایرانی هم تجربه کنم از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست
بیچاره قرمز شد بلند شد رفت.دیدم همه دارن نگامون میکنن یکی با لبخند یکی بیتفاوت یکی با اخم مهم نبود بذار فکر کنن پیش خودشون نمیتونستم بیشتر از این میان جمع باشم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم یه پیراهن مشکی و شلوار جین مشکی پوشیدم موهامو مرتب کردم عطر زدم عینکمو برداشتم رفتم پایین یه عذرخواهی کردم و بهانه اینکه دوستم تماس گرفته در ارتباط با کار جیم زدم. احساس آزادی بهم دست داد.از در باغ زدم بیرون داشتم قدم میزدم صدای حرکت اروم یه شعر کوتاه عاشقانه ترکی رو پشت سرم شنیدم که یه موزیک تند از تو ماشین پخش میشد.و صدای جیغ و شادی چندتا شعر كوتاه عاشقانه ماشین شعر کوتاه عاشقانه برای عشقم من رسیده بود. سنگینی نگاشون رو خودم حس کردم. برگشتم شعر کوتاه عاشقانه برای همسر کردم دیدم 4 تا شعر کوتاه عاشقانه لاکچری خوشکل وشیطون تو ماشین دارن منو شعر کوتاه عاشقانه برای همسر میکنن
-شعر کوتاه عاشقانه غمگین اقای زورو شما مال این محل هستید؟
-په ن په با روح اقاجونم که لباس زورو پوشیده پشت سرت وایساده مزاحم مخنده ام گرفت از این همه سرتق بودنش
-خب جواب ندادیا مال این محله هستید؟
دوست داشتم یه کم سربه سرش بذارم صدامو نازک کردم و گفتم آره نیست سر به زیری میخوام آمارتو بگیرم بیام خاستگاریت آره کاری داری؟
اونم مثل پسرا زبونش کشید رو دهنش سر تا پای منو شعر کوتاه عاشقانه برای همسر کرداوا خدا مرگم بده مگه تو خودت عزیز نداری چشم سفید اون میگفت دوستاشم هر هر میخندیدنعزیزم دارم ولی تو یه هلویی هستی نمیشه ازت گذشت جیگر -برو لطفا مزاحم نشید آقام ببینه سرمو میذاره کنار باغچه
- بعد یه شلنگ میده دست ننم خب میذاره شعر کوتاه عاشقانه برای بیو باغچه چیکار میکنه؟
همشون باهم گفتن خب؟
کوتاه عاشقانه لاکچری یه کم سرخ شد
عقدت کنم بعد من میدونم و توبعد آقام سرمو با شامپو گلرنگ میشوره ننم آب میریزه روسرم بعد تمیز شدم میارنم که تو رو شعر کوتاه عاشقانه لاکچری یه کم سرخ شد
شعر کوتاه عاشقانه لاکچری پررو اومده حرف میزنه با یه پسر که چی اه راهمو گرفتم که برم رسیده بودم اخر کوچه باغ داشتم از شعر کوتاه عاشقانه برای بیو یه چاله آب رد میشدم که ماشین با سرعت ازشعر کوتاه عاشقانه برای بیو رد شد هرچی آب بود ریخت سر تا پام رفت جلوتر وایساد داد زد حاال برو شعر کوتاه عاشقانه برای عشقم باغچه به اقات بگو شامپو بزنه به ننت بگو آب بگیره رو سرت بعد برو شعر کوتاه عاشقانه لاکچری عمتو بگیر دویدم تا بگیرمش گاز دادن رفتن اگه دستم بهش میرسید داشتم براش برگشتم که برم خونه مادرجون همینجور داشتم