ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل ونوس
ونوس
39 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل امیر
امیر
29 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نسیم
نسیم
38 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل صادق
صادق
43 ساله از یزد
تصویر پروفایل جلال
جلال
38 ساله از آزادشهر
تصویر پروفایل مهناز
مهناز
30 ساله از دماوند
تصویر پروفایل پريناز
پريناز
37 ساله از مراغه
تصویر پروفایل لینا
لینا
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل امیر
امیر
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل ساسان
ساسان
30 ساله از کرج

شعر هاي عاشقانه حافظ چند بیتی

شعر هاي عاشقانه حافظ حال خودم رو درک نمیکنم، شعر های عاشقانه سعدی دو بیتی چرا از بغضی که توی صدای نگین فریاد میکشید ناراحت شدم؟!

شعر هاي عاشقانه حافظ چند بیتی - شعر هاي عاشقانه


شعر هاي عاشقانه حافظ چند بیتی

تویی که باعث شدی شعر هاي عاشقانه حافظ را در عالم آغوشت جا بزارم و در هیاهوی نگاهت گم بشم. چشم انتظارم! چشم انتظار صدای گیرایت، آغوش گرمت، نوازش دست هایت و صدای نفس هایت.. .

ولی تنها یک چیز می دونم.. .

ففط می دونم که چه تلخ محو شعر های عاشقانه سعدی با تو بودن شدم و فراموش کردم رسم روزگار رو.. .

همه خوشحال بودند و شادیشون رو با خنده های بلند اعلم میکردند و من شده بودم شکارچی لحظه های خوش! نگاهی به نگین کردم که لبخند تلخند تلخش با تلخی که توی چشمهای من رژه میرفت یکی شده بود. نگاههای گاه و ناگاه نگین که شعر های عاشقانه سعدی رو هدف قرار میداد حسابی آزرده ام میکرد و قدرت بغض گلوم رو افزایش میداد. خوش به حال نگین! لااقل اون یک سال با امیر عاشقانه بوده ولی من چی؟ چقدر در کنارش بودم؟

منی که حتی نمی دونم اصل دوسم داره؟! با سلم گفتن نگین از فکر در اومدم و از جا بلند شدم و پس از متن شعر های عاشقانه حافظ تبریک گویان گونه های برجسته اش رو بوسیدم. شعر هاي عاشقانه حافظ حال خودم رو درک نمیکنم، شعر های عاشقانه سعدی دو بیتی چرا از بغضی که توی صدای نگین فریاد میکشید ناراحت شدم؟!

 شعر های عاشقانه حافظ و سعدی میگیره؟!

چرا دل من به حال اون داره شعر های عاشقانه حافظ و سعدی میگیره؟! و کلی چراهای دیگه! . . . با پیشنهاد دوستان، دور رهام و نگین حلقه زدیم تا عروس دسته گل قشنگش و که از گلهای سرخ و ربان سفید رنگ پر زرق و برق تشکیل شده بود رو پرتاب کنه. بقیه هم با شور و هیجانی خاص منتظر نگین بودند، شعر های عاشقانه سعدی دو بیتی بودند تا دسته گل رو روی هوا بگیرند؛ به این نیت که شاید عروس و داماد بعدی خودشون باشن! برقها که خاموش شد و فضا توی تاریکی گم شد، سر و صدای بچهها هم بالا رفت. با خنده درگیر بگو مگو هایی که توی گوشم پیچیده میشد بودم که یهو دستم توسط دست دخترونه ای گرفته شد و حس کردم شعر هاي عاشقانه حافظ لابه لای انگشتام قرار گرفت. دوست دارم عروس بعدی تو باشی... مهسا!

اشق متن شعر های عاشقانه حافظ باشی

امیدوارم خوشبخت بشی عزیزم. آروم کنار گوشم با بغضی که آشکار بود گفت: امیدوارم واقعا عاشق متن شعر های عاشقانه حافظ باشی، من لیاقتش رو نداشتم تو داشته باش. حالا هم پشت سرم رو نگاه کن فقط حواست باشه! لبخندم پر کشید و هالهای تیره از بهت و شگفتی نگاهم رو کدر کرد. قلبم بیقرار خودش رو به در و دیوار سینهام کوبوند و از شدت هیجان دندونهام نامحسوس به هم خوردند. صدای نگین بود...

دسته گل نگین، توی دستای منه! صدای شعر های عاشقانه سعدی دو بیتی توی ذهنم داشت تکرار میشد و اشک قلبم رو در میآورد. نگاهم رو به نگین سوق دادم که با دیدن صحنه ی مقابلم قلبم از کار ایستاد! نه! نمی تونستم باور کنم، وای من. تلطم های قلبم با اشکهای چشمم خود نمایی می کردن. صدای خواننده ای که عاشقانه آهنگ رو می خوند توی گوشم پیوسته تکرار می شد.

دستم رو حیرت زده روی دهانم گذاشتم و "شعر هاي عاشقانه حافظ" بلندی گفتم و اشک هام از زور شوق باریدن صحنه مقابلم عجیب زیبا بود. باورم نمی شد، هیچ چیز باورم نمی شد، یعنی.. .

متن شعر های عاشقانه حافظ پلکی زدم و دهن نیمه بازم رو با پشت دست پوشندم. نمیتونم واقعیتی که جلوی چشمهام نقش بسته رو هضم کنم. یعنی مردی که مقابل من زانو زده، شعر های عاشقانه سعدی! هیچ وقت، حتی توی رویا هم نمیتونستم تصور کنم که امیر جلوی من زانو بزنه و با حلقهای درخشان از من تقاضای ازدواج کنه! درک اینکه امیر ساده و خالصانه، بدون کوچکترین توجهای به شعر های عاشقانه حافظ بلند و دلخراش نگین نجواهای عاشقانه رو قطار قطار تحویل من میداد، 

مطالب مشابه