ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل میلاد
میلاد
31 ساله از گرگان
تصویر پروفایل عسل
عسل
25 ساله از تبریز
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل پریسا
پریسا
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل زهرا
زهرا
43 ساله از ایرانشهر
تصویر پروفایل سمیه
سمیه
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل میثم
میثم
33 ساله از پل دختر
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
33 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل ابراهيم
ابراهيم
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل سیده فاطمه
سیده فاطمه
44 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل پویا
پویا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل رقیه
رقیه
35 ساله از تبریز

شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir آدرس

جوابی ندادم و خواستم رد بشم که شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir رو گرفت و کشوندم عقب. همین حرکتش کافی بود تا از کوره در برم.

شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir آدرس - پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir


شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n

جوابی ندادم و خواستم رد بشم که شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir رو گرفت و کشوندم عقب. همین حرکتش کافی بود تا از کوره در برم. شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir رو محکم از دستش کشیدم بیرون و قدمی به عقب برداشتم. تموم دلخوریام رو ریختم تو صدای بلندم ولم کن!

با سایت همسریابی آغاز نوقوانین - سایت همسریابی آغاز نو ادامه دادم

نه به تو، نه به هیچکس ربطی نداره من کدوم گورستونی بودم. اشکام سرازیر شد و با سایت همسریابی آغاز نوقوانین - سایت همسریابی آغاز نو ادامه دادم رفته بودم قبرستون! رفته بودم بمیرم! لحظه به لحظه به شدت بهتش اضافه میشد. تا دهن باز میکرد چیزی بگه، بلندتر داد میکشیدم دیگه چی میخواین شماها از جون من؟ شدم عین زندونیا. هیچ جهنم دره ای حق ندارم برم، مثل بچه دبستانیا تا میخوام برم یه جایی مراقب میذارین واسم، حق ندارم بلاگ سایت همسریابی آغاز نو شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید.

https://n45.ir بگیرم. با دخترای چهارده ساله که چهار چشمی مراقبشن هیچ فرقی ندارم. وقتی یاد سایت همسریابی آغاز نو افتادم، بدتر شدم. با جیغ جیغ حرفام رو میگفتم شما میفهمین دوست داشتن یعنی چی؟ حالیتونه خواستن به چی میگن؟ از کسی که دوسش داشتم جدام کردین. به خاطر کینه و دعواهای مزخرف دو تا مرد، نذاشتین به هم برسیم. من روز به روز دارم میسوزم و خاکستر میشم و شما عین خیالتون نیست. اشک دیدم رو تار کرد بود، نمیتونستم ببینمش. وحشیانه دست به چشمام کشیدم شبم با سایت همسریابی آغاز نوقوانین - سایت همسریابی آغاز نو صبح میشه؛ صبحم با بلاگ سایت همسریابی آغاز نو به شب میرسه؛ اما دم نمیزنم؛ اما جیکم درنمیآد.

دارم از دلتنگی میمیرم؛ اما آخ نمیگم. تموم این مدت، حیرتزده چشم دوخته بود بهم شماها دوست داشتن سرتون نمیشه. نمیفهمین بدون اون نمیتونم. منم میتونستم مثل دخترعموت با کسی که دوسش دارم فرار کنم، برم دور از چشم همه باهاش عقد کنم و زندگی خودم رو داشته باشم؛ ولی این کار رو نکردم. چرا؟ چون فکر آبروی خونوادم بودم.

چون فکر حیثت پدر و برادرم رو کردم. گفتم من اگه همچین کاری کنم پدر برادرم تا عمر دارن، پیش عالم و آدم سرافکنده میشن. تا آخر عمرشون باید چوب اشتباهای من رو بخورن. نفس کم آورده بودم. چند لحظه سکوت کردم و فقط اشک ریختم. شما یک پیام خصوصی در سایت اغاز نو دارید. https://n45.ir از این سکوت استفاده کرد. اومد سمتم. زود خودم رو پرت کردم عقب و جیغ زدم برو کنار! دوباره حرفام رو بلاگ سایت همسریابی آغاز نو دادم ولی شما چی؟ شما سایت همسریابی آغاز نو من رو کردین؟

سایت همسریابی آغاز نو دل پر دردم بودین؟

سایت همسریابی آغاز نو دل پر دردم بودین؟ سایت همسریابی آغاز نو کردین یه نفر داره به خاطر طرز فکر غلط ما از پا میافته؟ سایت همسریابی آغاز نوقوانین - سایت همسریابی آغاز نو همه امیدم بود. امیدم رو ازم گرفتین. اگه امیدی نباشه زندگی معنا نداره؛ پس شما زندگی منم گرفتین. دیگه چیزی ندارم که بگیرین. رفتم جلوتر و با بلاگ سایت همسریابی آغاز نو گفتم میخواستی بدونی کجا بودم؟ نگاه خیسم رو بین چشمای بهتزده و عسلیش چرخوندم پیش سایت همسریابی آغاز نوقوانین - سایت همسریابی آغاز نو. رگ گردنش زد بیرون و رنگش به سرخی زد. 

مطالب مشابه