ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل وحید
وحید
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل سجاد
سجاد
25 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از اراک
تصویر پروفایل فرید
فرید
35 ساله از سنندج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل میترا
میترا
47 ساله از شهریار

فلاي تودي هتل ui

در اتاق میرفتم که صدای هتل کیش فلای تودی غافلگیرم کرد: صبح عالی بخیر. قدرت چرخیدن به سمت فلاي تودي هتل تهران برام سخت و دشوار بود

فلاي تودي هتل ui - فلاي تودي


تصویر فلاي تودي هتل ui

  مستی، تو حال خودت نیستی ولم کن! وقتی دیدم حرفام بیتاثیره چند ضربه مشت به سینه فلاي تودي هتل زدم که حصار دستاش شلتر شد و تونستم از آغوشش بیرون بیام. داشتم سمت بیرون میرفتم که اژین با مظلومترین و داغونترین صدای ممکن گفت: آهو، نرو! همان جایی که بودم وایساده بودم و خواستم قدم دوم رو بردارم که دستم کشیده شد و از گرمای وجود فلاي تودي هتل تهران گر گرفتم. خودم رو به زور ازش جدا کردم و خواستم از اتاق بیرون برم که اژین گفت: دوسم نداری، نه؟ و هتل کیش فلای تودی پوزخند اضافه کرد: اگه دوستم داشتی که پسم نمیزدی.

یهو انگار تمام قلب و احساسم بر عقلم تسلط یافت که سمتش برگشتم و همانطور که خیره در تاریکی اتاقی که نور ماه روشنش کرده بود نگاهش میکردم گفتم: دوست دارم... خیلی هم دوست دارم فلاي تودي هتل رمضانی! صبح با صدای شرشر آب حموم چشمام رو باز کردم و با دیدن وضعیتم از خجالت لبم رو زیر دندون کشیدم توان چشم تو چشم شدن با فلای تودی پرواز خارجی رو نداشتم و هر لحظه ممکن بود از استرس پس بیفتم. عکسهایی که من صبح روی همین دیوار دیده بودم الان ردی ازشون نبود. با تعجب به دیوارها نگاه کردم. ملافه رو دور خودم محکمتر کردم و از تخت پایین اومدم.

فلاي تودي هتل تهران برام سخت و دشوار بود

داشتم با عجله سمت در اتاق میرفتم که صدای هتل کیش فلای تودی غافلگیرم کرد: صبح عالی بخیر. قدرت چرخیدن به سمت فلاي تودي هتل تهران برام سخت و دشوار بود و بدون اینکه جواب فلاي تودي هتل رو بدم دستم رو سمت دستگیره دراز کردم که یهو اژین من رو سمت خودش چرخوند. از ترس جیغ خفهای کشیدم و ضربان قلبم ناخواسته بالا رفت. سر به زیر بودم و نمیخواستم نگاهم به فلاي تودي هتل تهران بیفته. فلای تودی پرواز خارجی دستش رو زیر چونم گذاشت و سرم رو بالا آورد ولی من باز نگاهم به موکت کف اتاق بود. چرا نگاهت رو ازم میگیری؟

میشه دستم رو ول کنی؟ هتل کیش فلای تودی با شیطنت نچی کرد و مصمم دوباره سرم رو بالا آورد و با جدیت گفت: نگام کن! چشمام سمتش چرخیدن که موهای نمدار سیاهش و چشمهایی که داشت برق میزد هولم کرد و گفتم: نگام نکن. فلاي تودي هتل تهران بلند از ته دل خندید که برای اینجور خندیدنش ذوق مرگ شدم. دستش رو با حرص از روی بازوم رها کردم و ملافه رو سفتتر چسبیدم

فلای تودی پرواز خارجی همانطور که داشت

فلای تودی پرواز خارجی همانطور که داشت سرش رو میخاروند گفت: چقدرم این لباس بهت میآد. چنان دادی کشیدم که فلاي تودي هتل رو بیشتر به خنده وا داشت چته تو؟ ولم کن! یهو برق چشمهای هتل کیش فلای تودی کدر شد و با یه غم نگام کرد. دستش از دور بازوم شل شد و با صدایی که توش کلافگی موج میزد گفت: تو خودت.... بقیه حرفش رو خورد. پشیمونی؟ از اینکه طوری رفتار کرده بودم که فلای تودی پرواز خارجی فکر میکرد دارم محکومش میکنم زود پشیمون شدم و با عجله گفتم: اژین، من منظورم اون نبود...

مطالب مشابه