ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
35 ساله از ساری
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل سحر
سحر
40 ساله از خوی
تصویر پروفایل ماه
ماه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
31 ساله از خوی
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل فلای
فلای
46 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران

قیمت بلیط هواپیما چنده؟

در قیمت بلیط هواپیما کیش بستم و سالم آرومی دادم. زول زد بهم و بدون اینکه جواب منو بده فقط نگام کرد. با تمام بی رحمی هاش دلم براش پر میزد.جلو رفتم

قیمت بلیط هواپیما چنده؟ - بلیط هواپیما


قیمت بلیط هواپیما برای ترکیه

یه راهی جلوی پام بذار .قیمت بلیط هواپیما خیلی خودخواهه من الآنه که به پول احتیاج دارم  با اون حرفهایی که اون روز بهم زد، دیگه روم نمیشه باز هم ازش تقاضا کنم. خیلی سنگ دله .خیلی .باید دست به دامن قیمت بلیط هواپیما خارجی بشم. شاید اون بتونه قیمت بلیط هواپیماو راضی کنه. با پولی که خاله داشت برای مامان کمی خوراکی گرفتم و براش گذاشتم.همراه خاله از بیمارستان خارج شدیم و به ایستگاه اتوبوس رفتیم. خاله نگاهی به چهره ام انداخت و گفت: _ نگران نباش، درست میشه. _ کی؟؟ دیگه کی خاله؟؟ اشکم روی گونه ام سرازیر شد که خاله با عجله گفت: _ خاک بر سرم، گریه نکن دختر تو خیابون که جای گریه نیست.

اشکامو با گوشه ی روسریم پاک کردم و گفتم: _ دست خودم نیست.دیگه کنترل چشمام از دستم خارجه. بازومو گرفت و روی نیمکت داخل ایستگاه نشوندم و گفت: _ امیدت به خدا باشه دخترم.درست میشه. مصمم گفتم: اینبار میرم و با قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول حرف میزنم. _ قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول؟؟ _منظورم آقاست دیگه. _ خب فکر میکنی به نتیجه ای میرسی؟؟ _ باید تالشمو بکنم.یعنی یه آدم پیدا نمیشه به درد دل من برسه؟؟

_ باشه خاله.باشه.گریه نکن حاال.درست میشه. بینیمو باال کشیدم و تا اومدن اتوبوس دیگه حرفی نزدم  جلوی آینه روبندو به صورتم زدم، دستی به قیمت بلیط هواپیما کیش کشیدم و از خونه خارج شدم و بسمت عمارت رفتم. انگار یک شب در میون، من مهمون قیمت بلیط هواپیما مشهد قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول بودم. با رسیدن به عمارت بسمت پله ها رفتم مقابل در قیمت بلیط هواپیما مشهد قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول ایستادم تقه ای به در زدم و وارد شدم.

قیمت بلیط هواپیما خارجی کنار پنجره و پشت به من حضور داشت.

اینبار نه اتاق تاریک بود و نه قیمت بلیط هواپیما خارجی کنار پنجره و پشت به من حضور داشت.بلکه به صورت طاق باز روی قیمت بلیط هواپیما لندن به تهران دراز کشیده بود.و چراغ هم روشن بود.

در قیمت بلیط هواپیما کیش بستم و سالم آرومی دادم. زول زد بهم و بدون اینکه جواب منو بده فقط نگام کرد. با تمام بی رحمی هاش دلم براش پر میزد.جلو رفتم و کنار قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد ایستادم که گفت: _ به چی اینطور زول زدی؟؟

خواستم بگم خودت که بیشتر به من نگاه میکردی اما به خودم اومدم و جواب دادم: _ ببخشید.منظوری نداشتم. چشاشو روی هم گذاشت و مچ دستشو روی پیشونیش گذاشت و زیرلب گفت: _ من میخوام بخوابم.صدات در نیاد.

قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد نشستم

روی زمین کنار قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد نشستم و همینطور که پاهامو تو بغلم جمع میکردم گفتم:

_ میتونم قبل از خوابیدنتون چیزی ازتون بخوام؟؟ چیزی نگفت، نمیدونستم باید ادامه ی حرفمو بزنم یا نه  دل به دریا زدم و گفتم: میشه خانمو راضی کنید تا مبلغی که قرار بود برای عمل قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران بدن، حاال در اختیارم بذارن؟قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران نیاز به عمل داره و باید هر چه سریع تر عمل بشه.من به پولش احتیاج دارم. لب باز کرد و گفت: _ خودت که الل نیستی.چرا من ازش بخوام؟؟

ازشون خواستم اما گفتند بعد از تحویل بچه پولو میدن.اما اون موقع برای من خیلی دیره و همینطور بی فایده . _ قیمت بلیط هواپیما ازت بچه خواسته، خودشم باید فکر همه جاشو بکنه، به من مربوط نمیشه. با ناامیدی بهش نگاه کردم. ..کجاست اون قیمت بلیط هواپیما خارجی که من میشناختم؟چرا اینقدر تغییر کردی قیمت بلیط هواپیما خارجی؟چرا دلت از سنگ شده؟ با صدای پر بغضی نالیدم:

چرا درک نمیکنید؟من به پولش احتیاج دارم.خواهش میکنم کاری برام بکنید.آخه من که نمیتونم دست رو دست بذارم و پر پر شدن قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران ببینم.چرا به دادم نمیرسید آخه؟ دستامو با بیچارگی روی صورتم گذاشتم و اشک ریختم. کمی گذشت که صداشو شنیدم:

_ پول عملش چقدر میشه؟؟ با فین فین جوابشو دادم. که دیدم از روی قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد بلند شد

و بسمت میزی که گوشه ی اتاق بود رفت. مشغول نوشتن چیزی شد.سپس باالی سرم ایستاد و برگه ای مقابلم گرفت: _ بیا.فعال کارتو راه میندازه. برگه رو با بهت از دستش گرفتم. چک بود به تاریخ فردا چشام از خوشحالی روی مبلغ چک زوم شد و گفتم: _ ممنونم.مطمئن باشید قیمت بلیط هواپیما خانم پولو بهم بده، کل این مبلغو به شما بر میگردونم. بدون هیچ حرفی روی قیمت بلیط هواپیما لندن به تهران دراز کشید.و من شاد و مسرور به چک خیره شدم.

مطالب مشابه