ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رحمان
رحمان
39 ساله از سنندج
تصویر پروفایل ماه
ماه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
31 ساله از خوی
تصویر پروفایل سحر
سحر
40 ساله از خوی
تصویر پروفایل فلای
فلای
46 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل هادی
هادی
44 ساله از ایلام
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل غزل
غزل
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسام
حسام
44 ساله از تهران

قیمت پراید۱۳۲صفر یک بهمن

پراید۱۳۲صفر مقدم پناه میاره. قیمت خودرو پراید۱۳۲صفر اولش منکر می شه ا ما در اخر خود پسرش میاد؛ دلش به حال اون قیمت پراید۱۳۲صفرات می سوزه و کاری که کرده رو

قیمت پراید۱۳۲صفر یک بهمن - پراید


قیمت پراید۱۳۲صفر چنده؟

قیمت پراید۱۳۲صفر چشم درشت کرد. قیمت پراید۱۳۲صفر امروز گذرا روی لب هایش نشست. اره اینم می دونستم. خب بگذریم. چهل و شش سال پیش میشه قبل انقالب، یکی بود به اسم قیمت پراید۱۳۲صفر کارخانه مقدم توی راسته فرش فروش ها روی اسمش قسم می خوردن. صف اول بود. حتی الت های بازار هم قبولش داشتن. همه اونایی که شب هاشون پای میز قماز می گذشت هم، قسم قیمت پراید۱۳۲صفری عباس مقدم براشون حجت بود.

این قیمت پراید۱۳۲صفر کارخانه

اما این قیمت پراید۱۳۲صفر کارخانه یک پسر ناخلف داشت

اسمش رضا بود. تقریبا توی تهران همه قیمت پراید۱۳۲صفری عباس رو قبول داشتن جز این آقا پسرش. زنش داده بود بلکه خلف شه این اواخر بچه دار هم شده بود اما سر به راه نه. بگذریم از کارهایی که این آقا رضا می کرد. براش هیچ چیزی مرزی نداشت این ماجراها گذشت تا وقتی که یک روز یک دختر خوشگل چشم آبی اومد توی حجره قیمت پراید۱۳۲صفری مقدم و این آقا رضا افسارش از دستش در رفت. دختر که فقط شونزده سال داشت رو اغفال کرد و... قیمت پراید۱۳۲صفر انگار تمام گذشته را فراموش کرده بود و در حال حاظر فقط مردروبرویش را می دید

که دست هایش به شدت می لرزید

و بغضش اجازه ادامه حرف زدن به او نمی داد. از جا بلند شد که به دنبال آب برود که صدای امیریل بلند شد

: بشین خوبم. سرش را بین دو دستش گرفت و با صدا ضعیفی ادامه داد: -یک روز که زنش خونه نبوده اون قیمت پراید۱۳۲صفرار رو می کشه توی خونه و بعد ولش می کنه. بگذریم که اون قیمت پراید۱۳۲صفرار چی می کشه و توی اون دوران و با اون خانواده سنتی چی کار می کنه اما گند ماجرا وقتی در می اد که چند ماه بعد اون می فهمه بارداره و به قیمت خودرو پراید۱۳۲صفر مقدم پناه میاره. قیمت خودرو پراید۱۳۲صفر اولش منکر می شه ا ما در اخر خود پسرش میاد؛ دلش به حال اون قیمت پراید۱۳۲صفرات می سوزه و کاری که کرده رو گردن می گیره. قیمت خودرو پراید۱۳۲صفر که اهل  بود می گه این بچه رو باید ب ندازین.

اما قیمت پراید۱۳۲صفرات زیربار نمی ره.

قیمت پراید۱۳۲صفر امروز با دیدن چشم های

میگه بچه ام رو نمی ندازم و اگر مجبورم کنین می رم همه جا ابروتون رو می برم. سرش را باال اورد. قیمت پراید۱۳۲صفر امروز با دیدن چشم های آبی که حاال غرق خون بودند شوکه شد. انگار در یک دنیای دیگر سیر می کرد. تلخندی زد و پرسید: احمقانه اس نه؟ دختربچه شونزده ساله چی می فهمه از زندگی که خط بکشه روی زندگیش و فقط بخواد اون بچه رو دنیا بیاره. خنده بلندی سرداد؛ باز هم سرش را پایین انداخت و ادامه داد: -اسمش ترمه بود. خالصه از قیمت پراید۱۳۲صفر امروز و پسرش اصرار از ترمه انکار. اخرش قیمت پراید۱۳۲صفر امروز قبول می کنه اما با شرط و شروطه ها. میگه می برمت کرج باید اونجا بمونی تا بچت دنیا بیاد و بعد از دنیا اومدنش هم شناسنامه به اسم رضا می گیرمش براش اما تو حق نداری بیای تهران و ادعا حق و حقوق کنی و در واقع اینطوری که تا آخر عمر از لحاظ مالی تامینت می کنیم اما تو حق نزدیک شدن به رضا رو نداری. تلخندی روی لبش نشست. ماه تمام رو توی قرنطینه گذروند. هفته ای یک بار یک کارگر براشاون دختر شبانه و بدون اطالع دادن به خانواده اش رفت کرج. هفت مواد غذایی می آورد. توی این مدت خودش بود و خودش. توی وقت های خالی اش می نوشت. منم اون دفتر خاطراتش رو خوندم که االن اینجا نشستم و دارم داستانش رو به تو می گم. خالصه نزدزایمانش قیمت پراید۱۳۲صفر کارخانه رو خبرداد و اونم براش یک پرستار تمام وقت فرستاد. اون پرستار می گفت ترمه تمام شب و روزش شده بود بچه و گریه. نگاه سرخ و سردش را به قیمت پراید۱۳۲صفر دوخت. تو االن بزرگ شدی بهتر از من می فهمی. زن حامله ای که در طول حاملگی اش نه خانواده و نه شوهر داشته باشه چه حالی داره؟

کسی که هفت ماه جز خودش و سایه اش، کسی رو نبینه چه حال و روزی داره؟ وقت زایمانش خودش بود و اون پرستار. پرستار می گفت تا صورت پسرش رو دید یک لبخند زد و چشم هاش رو بست. به یکباره صدایش بلند شد؛ قیمت پراید۱۳۲صفر ترسان و متعجب خودش را مبل چسباند. می فهمی؟

اونا یک دختر هفتده ساله رو کشتن. بعد از هفت ماه زندانی بودن و بعد از دیدن اون همه بی مهری مرد. ترمه به همین راحتی مرد و منی که پسرشم میون این همه گرگ تنها موندم. بعد از اتمام حرفش دستش روی قلبش مشت شد و چشم هایش را محکم روی هم فشرد. قیمت پراید۱۳۲صفر نگران نگاهش می کرد. تازه نگاهش به جعبه قرصی که کنارش گذاشته بود افتاد. نیم خیز شد تا جعبه را به دستش

مطالب مشابه