ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مجتبی
مجتبی
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
42 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم
تصویر پروفایل محسن
محسن
33 ساله از یزد
تصویر پروفایل رضا
رضا
21 ساله از کازرون
تصویر پروفایل پرستو
پرستو
46 ساله از آبادان
تصویر پروفایل محیا
محیا
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
37 ساله از ورامین
تصویر پروفایل علی
علی
64 ساله از تهران
تصویر پروفایل سهیل
سهیل
28 ساله از شیراز

نحوه ی طراحی سایت همسریابی

سایت همسریابی گفت: یه برج مسکونیه. که البته هر 2 طبقه، نقشه هاش باید متفاوت با شه. هر طبقه هم ۴ واحد داره که باز هر واحد نقشه و اندازه های متفاوتی داره.

نحوه ی طراحی سایت همسریابی - همسریابی


تصویر نحوه ی طراحی سایت همسریابی

اخلاق امیر که معلوم بود بدون اخ و تخ روز ارش نمی چرخید. اما نگاه ساخت سایت همسریابی و فرید هم یه جوری بود. خنده ام خود به خود قطع شد. صدام رو صاف کردم و رو به شیرین گفت: چی شد ؟ طراحی سایت همسریابی یه نگاه به نیما انداخت و امد کنارم ایستاد. از رو صندلی بلند شدم.سایت همسر یه نگاه معنی دار به انداخت و گفت: هیچوقت ندیده بودم اینطوری از ته دل بخندی.

سایت همسریابی سویل راست میگی

اون هم با جنس مذکر منظورش رو فهمیدم گفت: خفه بابا، طرف خودش نامزد داره. نامزدش ه همین شیوا خانومه ا..سایت همسریابی سویل راست میگی هی، تقریبا تقریبا یعنی چی ؟ یعنی اینکه قرار نامزد بشن پس واجب شد حتما بهشون تبریک بگ دستش رو کشیدم و گفت: دیوونه حرفی نزنی هنوز هیچ کس نمیدونه.. .... با سر به طراحی سایت همسریابی و نیما اشاره کردم و گفت: اینها همدیگر رو دوست دارن طراحی سایت همسریابی به طرف انها نگاه کرد و گفت: آخه نازی.. ..چه خجالتی هم هستن. هر دو سایت همسر رو انداختن پایین.

خندیدم و گفت: همه که مثل تو نیستن چشم طرف رو در بیارن. یه نیشگون از دست رفت.دست و مالیدم و گفت: من از نیشگون های تو خلاص میشم. مستانه حالا که این وحیدی پرید. تو بیا رادمنش رو واسه خودت تور کن.خیلی به هم میاید. از نظر اخلاق هم که مثل هم میمونید. هر دوتون پاچه میگیرد. با صدا کردن ساخت سایت همسریابی توسط فرید، نتونست یه فحش درست و حسابی تحویل شیرین بدم وقتی شیرین و سایت همسر رفتن، خیلی دل رفت. اخ که اگه طراحی سایت همسریابی هم اینجا بود چه اکیخی میشدی.

سایت همسریابی سویل هم تشریف بیارید

رو صندلی نشست که امیر گفت: خانوم صداقت، سایت همسریابی سویل هم تشریف بیارید چه عجب آقا یادشون افتاد ما حضور داری. کیف رو برداشت و بعد از انها وارد اتاق شدم. مثل اینکه بیکار تر از مهندس رضایی کسی نبود با اینها همکاری کنه رفت طرف میز ی که دورش وایساده بودن و به کاغذ روی اون خیره شده بودن. امیر گفت: این نقشه ها باید طی یک روز تموم بشه. مربوط به همون شرکتی که شکایت داشتن.دیروز تا شنبه ازشون وقت خواست.

یه نگاه به کاغذ روی میز انداخت و گفت: نقشه مربوط به چی هست؟ ساخت سایت همسریابی گفت: یه برج مسکونیه. که البته هر 2 طبقه، نقشه هاش باید متفاوت با شه. هر طبقه هم ۴ واحد داره که باز هر واحد نقشه و اندازه های متفاوتی داره. من که گیج شده بودم گفت: حالا چند طبقه هست؟ امیر: ۱2 طبقه ۱2 طبقه ؟! اونوقت میخواین ۳ روزه سایت همسر رو تحویل بدید ۳ روزه نه، این نقشها باید تا فردا تموم ب شه. چون من فردا با هزار مکافات از شهرداری وقت رفت تا ساعت ۱2 برای ساخت سایت همسریابی اون رو به شهرداری بدم. فردا!

شوخی میکنید. یه طوری نگاه کرد که یعنی, بچه من با تو شوخی ندارم. اگه نمیتونید همکاری کنید از همین الان سایت همسربگید. چون دوست ندارم بعدا بهانه ای بیارید ابروی رو بالا انداخت و گفت هم سایت همسریابی سویل میتونید یکروزه اینکاررو بکنید مطمئن باشد که من هم میتونم. این رو گفت و کیف رو روی میز کناری ذاشت

مطالب مشابه